مامانم میخواست بگه صدای گریه ی بچه ی همسایه مثل شیهه ی اسبه
با اعتماد بنفس کامل گفت: شبیه هیشه ی ابسه
ینعتی دوتا کلمرو اشتباهی گفت
آی خندیدیم
آی خندیدیم
بعدشم میخواست بگه مالزی گفت مالازی
مهدی از کاشان
این سوتی یکی از دوستامه ،سوار تاکسی بودم ، دیدم یه دختر خوشگل و سنگین جلو نشسته...