نتایح جستجو

يار آن بود که مال و تن و جان فدا کند تا در سبيل دوست به پايان برد وفا

استاد شهریار استاد شهریار منم که شعر و تغزل پناهگاه منست چنانکه قول و غزل نيز در پناه منست صفای گلشن دلها به ابر و باران نيست که اين وظيفه محول به اشک و آه منست هر آن گياه که بر خاک ما دميده به بوی اگر که بوی وفا می دهد گياه منست کنون که رو به غروب آفتاب مهر و وفاست هر آنکه شمع دلی برفروخت...

salam chera typike in bande khoda ro bastin hamun ke 2nbale ketab bud ya montaghelesh mikardin ya mizashtin bshe khodam ghabl az ishun in soalo dashtam hala ke moshkelam bartaraf shode khastam behesh komak konam ke zadi basti! rasmeshe:D

salam:d

ohhhhh sharmande natunestam komaketun konam! ishala baadan jobran konam! :)

salam ba arze mazerat az takhiri ke tu j dadan khedmatetun ijad shod rastesh man ziyad vared nistam be in matalebi ke mikhain! sorry :)

سلام مهندس جان؛ چه تایپیک جالبی گذاشتی ... من قبلا یه ذره بهش فکر کرده بودم! مهمترین چیزی که برمیدارم لپ تاپمه که توش برنامه های کاری که باهاشون کار میکنم و آهنگهای مورد علاقم مثل همای هست. کلی CD برنامه هم با خودم میبرم. یک دوربین عکاسی هم بر میدارم تا هر جا رفتم عکس بندازم. :smile: کتاب هم...

چشمانم را از من گرفته اند لبانم را از من گرفته اند تنم را و شادی های حواس را از من گرفته اند روحم را و بازیگوشی های انسان را از من گرفته اند جمعه تبسم هایت را از من گرفته اند و کودکانی را که می توانستند دلتنگی هایمان را با مداد رنگی هایشان گم کنند تو را عشقم را و زندگی ام را از من گرفته اند بی...

هر چه می نویسم بر آب می رود و هر که را دوست میدارم بادبادکی است نخلی شکسته ام در صندلی جلویی تاکسی تماشا میکنم مریم ها را در دستان مرده گل فروشان که درد می کشند تا مسیح به دنیا نیاید

چشمانت را دوست داشتم نه برای آن که چونان الهه ها و عفریته ها با آن ها می توانستی رودخانه ها را بخشکانی آدمیان را سنگ کنی و آتش از دماغ کوه ها برآوری چشمانت را دوست داشتم که با آنها می توانستی ببینی راستی تو بدون چشمانت چه کار میکنی؟ راستی من بدون چشمان تو چه کار کنم؟

این دود سیه فام که از بام وطن خاست، از ماست که بر ماست وین شعله سوزان که بر آمد ز چپ و راست، از ماست که بر ماست جان گر به لب ما رسد از غیر ننالیم، با کس نسگالیم از خویش بنالیم که جان سخت این جاست، از ماست که بر ماست ما کهنه چناریم که از باد ننالیم، بر خاک ببالیم لیکن چه کنیم آتش ما در شکم ماست،...

sepas gozaram :D

چقدر عالیه، با تمام فعالیت هایی که تو این تایپیک قراره انجام بشه موافقت کامل دارم;) یا علی...:gol:

ممنون، عکس قشنگی بود. خیلی زیبا بودددددددد D: خوشحال میشم بازم بفرستید؟:)

سلام. عید شما هم مبارک باشه :)

در دل دوست به هر حیله رهی باید کرد طاعت ار دست نیاید گنهی باید کرد:smile:

ای کاش دلم به عشق مجبور شود تا خلوت من لبالب از نور شود من سجده به خاک میکنم هر شب و روز تا نیمه شیطانی من دور شود

چیزی که به فکر بکر انسان نرسد تقدیر خداست تا که آسان نرسد خلاقیت پرنده ها بود قفس تا نسل پرنده ها به پایان نرسد

تا کی دل را به این و آن شاد کنم؟ باید پس از این بلند فریاد کنم گندم برسانید به من، می خواهم مثل پدرم سقوط آزاد کنم

ای سبز به ریشه ات نفس خواهم داد غم های تو را به خار و خس خواهم داد من منتظرم، امانتی هم که شده یک بوسه بده، دوباره پس خواهم داد! *علیرضا دهرویه*