سوم دبیرستان بودم و عشق پرورش اندامو از این حرفا
صبح زود رفتم کلاسمون با شوق وذوق شروع کردم به کشیدن یه هیکل خراشیده و ترو تمیز
آخراش بود که فقط دستاشو تموم کنم
برگشتم که از دور نگاش کنم که دیدم یهو.....
بله آقای مدیر وایسادهو مارو تماشا میکنه، جیکشم درنمیاد. اونم مدیری که روز روشن از صد متریش...