اي كدامين شب!
يك نفس بگشاي
جنگل انبوه مژگان سياهت را!
تا بلغزد بر بلور بركه چشم كبود تو
پيكر مهتابگون دختري،كز دور
با نگاه خويش مي جويد
بوسه شيرين روزي آفتابي را
از نوازش هاي گرم دستهاي من.
دختري نيلوفرين،شبرنگ،مهتابي
مي تپد بي تاب در خواب هوسناك اميد خويش.
پاي تا سر يك هوس: آغوش...