نتایح جستجو

  1. نگار88

    والا شما ستاره ی سهیل شدین من هستم هی پیام میدم جواب نمیدین ما هم انگیزمون از دست میره دیگه

    والا شما ستاره ی سهیل شدین من هستم هی پیام میدم جواب نمیدین ما هم انگیزمون از دست میره دیگه
  2. نگار88

    اوا سلاااااااام حالتون چطوره؟؟

    اوا سلاااااااام حالتون چطوره؟؟
  3. نگار88

    مشاعرۀ سنّتی

    اشتباه کردم تو پست قبلیم... تو آنی که از یک مگس رنجه ای/ که امروز سالار و سرپنجه ای
  4. نگار88

    مشاعرۀ سنّتی

    نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت/به غمزه مسئله آموز صد پدرس شد
  5. نگار88

    مشاعرۀ سنّتی

    خجالتم ندین ما شاگردی شما رو می کنیم استاد:redface: تو نه مثل آفتابی که ظهورت غیبت افتد ... دگران روند و آیند و تو همچنان که هستی
  6. نگار88

    مشاعرۀ سنّتی

    دیشب صدای تیشه داز بیستون نیامد ..... شاید به خواب شیرین فرهاد رفته باشد
  7. نگار88

    مشاعرۀ سنّتی

    تو نیکی می کن و در دجله انداز ..... که ایزد در بیابانت دهد باز
  8. نگار88

    مشاعرۀ سنّتی

    ما زنده به آنیم که آرام نگیریم ..... موجیم که آسودگی ما عدم ماست
  9. نگار88

    مشاعرۀ سنّتی

    دوش مرغی به صبح می نالید .... غقل و صبرم ببرد و طاقت و هوش
  10. نگار88

    مشاعرۀ سنّتی

    من نگویم که مرا از قفس آزاد کنید .... قفسم برده به باغی و دلم شاد کنید
  11. نگار88

    عجب سعادتی ما شما رو دیدیم

    عجب سعادتی ما شما رو دیدیم
  12. نگار88

    مشاعرۀ سنّتی

    من تاجایی که خوابم نبره هستم.... دوش مرغی به صبح می نالید / عقل و صبرم ببرد و طاقت و هوش
  13. نگار88

    مشاعرۀ سنّتی

    دیشب صدای تیشه از بیستون نیامد / شاید به خواب " شیرین " ، فرهاد رفته باشد
  14. نگار88

    مشاعرۀ سنّتی

    دل میرود ز دستم صاحبدلان خدا را / دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا
  15. نگار88

    مشاعرۀ سنّتی

    سلام دیر اومدین امشب...... یکی را داده ای صد ناز و نعمت / یکی نان جوین آغشته در خون
  16. نگار88

    مشاعرۀ سنّتی

    هه هه عمر سعد ..... وفا نکردی و کردم، جفا ندیدی و دیدم شکستی و نشکستم، بریدی و نبریدم
  17. نگار88

    مشاعرۀ سنّتی

    خخخخخ خوب اومدین..... / ترسم که اشک در غم ما پرده در شود / وین راز سر به مهر به عالم سمر شود
  18. نگار88

    مشاعرۀ سنّتی

    ما زبالاییم و بالا می رویم / ما ز دریاییم و دریا می رویم
  19. نگار88

    مشاعرۀ سنّتی

    واعظان کین جلوه در محراب و منبر می کنند / چون به خلوت می روند آن کار دیگر می کنند .... پرسشی دارم ز صاحب وعظ مجلس باز پرس/ توبه فرمایان چرا خود توبه کمتر می کنند
  20. نگار88

    مشاعرۀ سنّتی

    تو را من چشم در راهم شباهنگام / که میگیرند در شاخ تلاجن سایه ها رنگ سیاهی / وزان دلخسته گانت راست اندوهی فراهم / تو را من چشم در راهم
بالا