نتایح جستجو

  1. kazem2011

    مشاعرۀ سنّتی

    نان خشك خويش خوردن، شاد و راحت زيستن بهر ما از منت و ناز فلاني بهتر است
  2. kazem2011

    مشاعرۀ سنّتی

    آهنى را كه موريانه بخورد نتوان برد از او به صيقل زنگ به سيه دل چه سود خواندن وعظ نرود ميخ آهنين بر سنگ
  3. kazem2011

    مشاعرۀ سنّتی

    تير آه ما ز گردون بگذرد حافظ خموش رحم كن بر جان خود پرهيز كن از تير ما
  4. kazem2011

    مشاعرۀ سنّتی

    مکن ناله از بینوایی بسی چو بینی زخود بینواتر کسی
  5. kazem2011

    *** آشنایی و گفتگوی بچه های کامپیوتر....***

    صفاتو عشق است :gol: :heart:
  6. kazem2011

    مشاعرۀ سنّتی

    دوچشمم درد چشمانت بچيناد مبو روجي كه چشمم ته مبيناد
  7. kazem2011

    مشاعرۀ سنّتی

    دي کوزه‌گري بديدم اندر بازار بر پاره گـلي لـگد هـمي زد بـسيار و آن گـل بزبان حال با او مي‌گـفـت مـن هـمـچو تو بوده‌ام مرا نيکودار
  8. kazem2011

    مشاعرۀ سنّتی

    نگري نيست در اين شهر كه دل ما ببرد بختم ار يار شود رختم ازاين جا ببرد .
  9. kazem2011

    مشاعرۀ سنّتی

    دل آزرده ما را به نسيمی بنواز يعنی آن جان ز تن رفته به تن بازرسان
  10. kazem2011

    *** آشنایی و گفتگوی بچه های کامپیوتر....***

    سلام هرشب کمتر از دیشب...:surprised:
  11. kazem2011

    مشاعرۀ سنّتی

    ندای عشق تو ديشب در اندرون دادند فضای سينه حافظ هنوز پر ز صداست
  12. kazem2011

    مشاعرۀ سنّتی

    شعر حافظ در زبان آدم اندر باغ خلد دفتر نسرين و گل را زينت عشاق بود!
  13. kazem2011

    مشاعرۀ سنّتی

    در حريم عشق نتوان دم زد ازگفت وشنيد زانكه انجا جمله اعضا چشم بايد بود وگوش
  14. kazem2011

    مشاعرۀ سنّتی

    نقطه خال تو بر لوح بصر نتوان زد مگر از مردمک دیده مدادی طلبیم
  15. kazem2011

    مشاعرۀ سنّتی

    مرغ دل باز هوادار كمان ابرويست كه كمين صيدگهش جان و دل و دين آمد
  16. kazem2011

    خیلی ممنون اشکال نداره که اگه بعدا سوال دیگه ای هم داشتم بپرسم

    خیلی ممنون اشکال نداره که اگه بعدا سوال دیگه ای هم داشتم بپرسم
  17. kazem2011

    مشاعرۀ سنّتی

    ديدي اي دل كه غم عشق دگر بار چه كرد چون بشد دلبر وبا يار وفا دار چه كرد آه از آن نرگس جادو كه چه بازي انگيخت آه از آن مست كه با مردم هوشيار چه كرد
  18. kazem2011

    خطای زیر رو میده Error 1 Cannot implicitly convert type 'int' to 'string'

    خطای زیر رو میده Error 1 Cannot implicitly convert type 'int' to 'string'
  19. kazem2011

    مشاعرۀ سنّتی

    تبم , ترسم كه پيراهن بسوزد ز سوز آه من , آهن بسوزد مرا فردوس مي بايد كه ترسم دل دوزخ بحال من بسوزد !؟
  20. kazem2011

    مشاعرۀ سنّتی

    اگر چه نزد شما تشنه ي سخن بودم كسي كه حرف دلش را نگفت من بودم ! دلم براي خودم تنگ ميشود آري هميشه بي خبر از حال خويشتن بودم !
بالا