نتایح جستجو

  1. amir 7334

    خدایا مست باید شد من زهوشیاری گریزانم من نمیدانم چرا وقت بیداری دلم میگیرد یا که با چشمان باز...

    خدایا مست باید شد من زهوشیاری گریزانم من نمیدانم چرا وقت بیداری دلم میگیرد یا که با چشمان باز چرا نمیبینم کسی دست تنهایی مرا میگیرد مست اگر باشم و خواب یار از پرده برون می آید باز شکوفا میکند لبهای مرا با خنده ای از سر شوق یا که در آسمان دلم پرتوی از یک ستاره میشود خدایا مستیم ده از بامداد...
  2. amir 7334

    خدایا مست باید شد من زهوشیاری گریزانم من نمیدانم چرا وقت بیداری دلم میگیرد یا که با چشمان باز...

    خدایا مست باید شد من زهوشیاری گریزانم من نمیدانم چرا وقت بیداری دلم میگیرد یا که با چشمان باز چرا نمیبینم کسی دست تنهایی مرا میگیرد مست اگر باشم و خواب یار از پرده برون می آید باز شکوفا میکند لبهای مرا با خنده ای از سر شوق یا که در آسمان دلم پرتوی از یک ستاره میشود خدایا مستیم ده از بامداد...
  3. amir 7334

    خدارو شکر هستیم تقدیم شما . . . [IMG]

    خدارو شکر هستیم تقدیم شما . . . [IMG]
  4. amir 7334

    چای یا قهوه، کدام یک بهتر است؟

    واقعأ هیچی چایی نمیشه . ممنون مائده جان خیلی مفید بود . . . ;)
  5. amir 7334

    سلام مائده جان خوبی ! من یک عذرخواهی بدهکارم بابت اشتباهی که راجب اسم شد . چه خبر خانومی ؟

    سلام مائده جان خوبی ! من یک عذرخواهی بدهکارم بابت اشتباهی که راجب اسم شد . چه خبر خانومی ؟
  6. amir 7334

    ساكت‌ترين مكان جهان

    ممنون مائده جان . . . ;)
  7. amir 7334

    وقتي خدا زن افريد...................

    ممنون الهه جان زیبا بود . . . ;)
  8. amir 7334

    من که تصویری ندارم در نگاه هیچ کس خوب شد هر گز نبودم تکیه گاه هیچ کس کاش فنجانی نسازد کوزه گر...

    من که تصویری ندارم در نگاه هیچ کس خوب شد هر گز نبودم تکیه گاه هیچ کس کاش فنجانی نسازد کوزه گر از خاک من تا نیفتد در دلم فال سیاه هیچ کس زیر بار ظلممان دارد زمین خم میشود بی تفاوت شد خدا هم چون که آه هیچ کس بهترین تقدیر گلها چیدن و پژمردن است سعی کن هرگز نباشی دلبخواه هیچکس آخرش چوپان تو را با...
  9. amir 7334

    من که تصویری ندارم در نگاه هیچ کس خوب شد هر گز نبودم تکیه گاه هیچ کس کاش فنجانی نسازد کوزه گر...

    من که تصویری ندارم در نگاه هیچ کس خوب شد هر گز نبودم تکیه گاه هیچ کس کاش فنجانی نسازد کوزه گر از خاک من تا نیفتد در دلم فال سیاه هیچ کس زیر بار ظلممان دارد زمین خم میشود بی تفاوت شد خدا هم چون که آه هیچ کس بهترین تقدیر گلها چیدن و پژمردن است سعی کن هرگز نباشی دلبخواه هیچکس آخرش چوپان تو را با...
  10. amir 7334

    من که تصویری ندارم در نگاه هیچ کس خوب شد هر گز نبودم تکیه گاه هیچ کس کاش فنجانی نسازد کوزه گر...

    من که تصویری ندارم در نگاه هیچ کس خوب شد هر گز نبودم تکیه گاه هیچ کس کاش فنجانی نسازد کوزه گر از خاک من تا نیفتد در دلم فال سیاه هیچ کس زیر بار ظلممان دارد زمین خم میشود بی تفاوت شد خدا هم چون که آه هیچ کس بهترین تقدیر گلها چیدن و پژمردن است سعی کن هرگز نباشی دلبخواه هیچکس آخرش چوپان تو را با...
  11. amir 7334

    [IMG] سیاه پوشیده بود ، به جنگل آمد .. استوار بودم و تنومند ! من را انتخاب کرد ... دستی به تنه...

    [IMG] سیاه پوشیده بود ، به جنگل آمد .. استوار بودم و تنومند ! من را انتخاب کرد ... دستی به تنه ام کشید ، تبرش را در آورد و زد .. زد .. محکم و محکم تر ... به خود میبالیدم ، دیگر نمی خواستم درخت باشم ، آینده ی خوبی در انتظارم بود ! سوزش تبر هایش بیشتر می شد که ناگهان چشمش به درخت دیگری افتاد ، او...
  12. amir 7334

    [IMG] سیاه پوشیده بود ، به جنگل آمد .. استوار بودم و تنومند ! من را انتخاب کرد ... دستی به تنه...

    [IMG] سیاه پوشیده بود ، به جنگل آمد .. استوار بودم و تنومند ! من را انتخاب کرد ... دستی به تنه ام کشید ، تبرش را در آورد و زد .. زد .. محکم و محکم تر ... به خود میبالیدم ، دیگر نمی خواستم درخت باشم ، آینده ی خوبی در انتظارم بود ! سوزش تبر هایش بیشتر می شد که ناگهان چشمش به درخت دیگری افتاد ، او...
  13. amir 7334

    [IMG] سیاه پوشیده بود ، به جنگل آمد .. استوار بودم و تنومند ! من را انتخاب کرد ... دستی به تنه...

    [IMG] سیاه پوشیده بود ، به جنگل آمد .. استوار بودم و تنومند ! من را انتخاب کرد ... دستی به تنه ام کشید ، تبرش را در آورد و زد .. زد .. محکم و محکم تر ... به خود میبالیدم ، دیگر نمی خواستم درخت باشم ، آینده ی خوبی در انتظارم بود ! سوزش تبر هایش بیشتر می شد که ناگهان چشمش به درخت دیگری افتاد ، او...
  14. amir 7334

    [IMG] سیاه پوشیده بود ، به جنگل آمد .. استوار بودم و تنومند ! من را انتخاب کرد ... دستی به تنه...

    [IMG] سیاه پوشیده بود ، به جنگل آمد .. استوار بودم و تنومند ! من را انتخاب کرد ... دستی به تنه ام کشید ، تبرش را در آورد و زد .. زد .. محکم و محکم تر ... به خود میبالیدم ، دیگر نمی خواستم درخت باشم ، آینده ی خوبی در انتظارم بود ! سوزش تبر هایش بیشتر می شد که ناگهان چشمش به درخت دیگری افتاد ، او...
  15. amir 7334

    من صبورم اما . . . به خدا دست خودم نيست اگر می رنجم يا اگر شادی زيبای تو را به غم غربت چشمان...

    من صبورم اما . . . به خدا دست خودم نيست اگر می رنجم يا اگر شادی زيبای تو را به غم غربت چشمان خودم می بندم . من صبورم اما . . . چقدر با همه ی عاشقيم محزونم ! و به ياد همه ی خاطره های گل سرخ مثل يک شبنم افتاده ز غم مغمومم . من صبورم اما . . . بی دليل از قفس کهنه ی شب می ترسم بی...
  16. amir 7334

    من صبورم اما . . . به خدا دست خودم نيست اگر می رنجم يا اگر شادی زيبای تو را به غم غربت چشمان...

    من صبورم اما . . . به خدا دست خودم نيست اگر می رنجم يا اگر شادی زيبای تو را به غم غربت چشمان خودم می بندم . من صبورم اما . . . چقدر با همه ی عاشقيم محزونم ! و به ياد همه ی خاطره های گل سرخ مثل يک شبنم افتاده ز غم مغمومم . من صبورم اما . . . بی دليل از قفس کهنه ی شب می ترسم بی...
  17. amir 7334

    فشردم بار ها زنگ در میخانة چشمت که آیا بین عشاقت مرا جا می کنی یا نه تو در قلب منی هرجا که...

    فشردم بار ها زنگ در میخانة چشمت که آیا بین عشاقت مرا جا می کنی یا نه تو در قلب منی هرجا که هستی هر کجا باشی ندانم کنج این ویرانه مأوا می کنی یا نه گلی، باغی، بهاری، گلشنی، چون عطر صحرایی برای دیدن گل عزم صحرا می کنی یا نه چنان امروز زیباتر ز دیروزی، که گیجم من تو خود را اینچنین هر روز...
  18. amir 7334

    سال ها عاشق یک شخص مجازی سخت است در خیالات خودت قصر بسازی، سخت است مثل این است که کودک شده...

    سال ها عاشق یک شخص مجازی سخت است در خیالات خودت قصر بسازی، سخت است مثل این است که کودک شده باشی، آن وقت- هی تو را باز نگیرند به بازی، سخت است اینکه دنبال کنی سایه ی مجهولی را تا به هم خوردن خط های موازی، سخت است
  19. amir 7334

    [IMG] لیوان چای روی میز در انتظار یک جرعه است ، نه تو می آیی نه او گرم می ماند ، چه گناهی...

    [IMG] لیوان چای روی میز در انتظار یک جرعه است ، نه تو می آیی نه او گرم می ماند ، چه گناهی دارد سماوری که داغ دیده است ؟
  20. amir 7334

    هیچ بارانی نمی بارد مگر صفا دهد. هیچ گلی جوانه نمی زند مگر هدیه شود. هیچ خاطره ای زنده نمی ماند...

    هیچ بارانی نمی بارد مگر صفا دهد. هیچ گلی جوانه نمی زند مگر هدیه شود. هیچ خاطره ای زنده نمی ماند مگر شیرین باشد. هیچ لبخندی نیست مگر شادی بیاورد. وهیچ بهاری نمی اید مگر سال دیگری در پیش باشد. پس بگذار باران شوق بر زندگی ات ببارد تا روحت را صفا دهد. گل های عشق در دلت جوانه زنند تا انهارا به دیگران...
بالا