نتایح جستجو

  1. amir 7334

    حرفایی از سر دلتنگی

    حرفایی از سر دلتنگی
  2. amir 7334

    حرفایی از سر دلتنگی

    حرفایی از سر دلتنگی
  3. amir 7334

    به ضربان نگاه تو درسکوت سرشار قطره های باران در همراهیه خیس سرانگشتانم زمان نوازش لحظه های با...

    به ضربان نگاه تو درسکوت سرشار قطره های باران در همراهیه خیس سرانگشتانم زمان نوازش لحظه های با تو باور دارم ......
  4. amir 7334

    با بودنم شيشه لحظه ها را مدام شستم آنقدر شفاف شد كه بالاخره روزي نديدمش و تمام قد به آن...

    با بودنم شيشه لحظه ها را مدام شستم آنقدر شفاف شد كه بالاخره روزي نديدمش و تمام قد به آن خوردم .................. نمي دانم ... به ترمیم ترک های شیشه برسم يا خودم ؟! ..... باران ، باور نمي كنم آه تو مرا گرفته باشد ! خودت بهتر ازهمه مي داني هر آنچه دارم از توست ........
  5. amir 7334

    با بودنم شيشه لحظه ها را مدام شستم آنقدر شفاف شد كه بالاخره روزي نديدمش و تمام قد به آن...

    با بودنم شيشه لحظه ها را مدام شستم آنقدر شفاف شد كه بالاخره روزي نديدمش و تمام قد به آن خوردم .................. نمي دانم ... به ترمیم ترک های شیشه برسم يا خودم ؟! ..... باران ، باور نمي كنم آه تو مرا گرفته باشد ! خودت بهتر ازهمه مي داني هر آنچه دارم از توست ........
  6. amir 7334

    با بودنم شيشه لحظه ها را مدام شستم آنقدر شفاف شد كه بالاخره روزي نديدمش و تمام قد به آن...

    با بودنم شيشه لحظه ها را مدام شستم آنقدر شفاف شد كه بالاخره روزي نديدمش و تمام قد به آن خوردم .................. نمي دانم ... به ترمیم ترک های شیشه برسم يا خودم ؟! ..... باران ، باور نمي كنم آه تو مرا گرفته باشد ! خودت بهتر ازهمه مي داني هر آنچه دارم از توست ........
  7. amir 7334

    با بودنم شيشه لحظه ها را مدام شستم آنقدر شفاف شد كه بالاخره روزي نديدمش و تمام قد به آن...

    با بودنم شيشه لحظه ها را مدام شستم آنقدر شفاف شد كه بالاخره روزي نديدمش و تمام قد به آن خوردم .................. نمي دانم ... به ترمیم ترک های شیشه برسم يا خودم ؟! ..... باران ، باور نمي كنم آه تو مرا گرفته باشد ! خودت بهتر ازهمه مي داني هر آنچه دارم از توست ........
  8. amir 7334

    با بودنم شيشه لحظه ها را مدام شستم آنقدر شفاف شد كه بالاخره روزي نديدمش و تمام قد به آن...

    با بودنم شيشه لحظه ها را مدام شستم آنقدر شفاف شد كه بالاخره روزي نديدمش و تمام قد به آن خوردم .................. نمي دانم ... به ترمیم ترک های شیشه برسم يا خودم ؟! ..... باران ، باور نمي كنم آه تو مرا گرفته باشد ! خودت بهتر ازهمه مي داني هر آنچه دارم از توست ........
  9. amir 7334

    با بودنم شيشه لحظه ها را مدام شستم آنقدر شفاف شد كه بالاخره روزي نديدمش و تمام قد به آن...

    با بودنم شيشه لحظه ها را مدام شستم آنقدر شفاف شد كه بالاخره روزي نديدمش و تمام قد به آن خوردم .................. نمي دانم ... به ترمیم ترک های شیشه برسم يا خودم ؟! ..... باران ، باور نمي كنم آه تو مرا گرفته باشد ! خودت بهتر ازهمه مي داني هر آنچه دارم از توست ........
  10. amir 7334

    جسم خسته ات التیام بخش روحم است

    ممنون مهدیه جان مثل همیشه عالی بود . یدونه ای . . . ;)
  11. amir 7334

    سلام ممنون بابت درخواست . . . ;)

    سلام ممنون بابت درخواست . . . ;)
  12. amir 7334

    [IMG]

    [IMG]
  13. amir 7334

    [IMG]

    [IMG]
  14. amir 7334

    خدایا مست باید شد من زهوشیاری گریزانم من نمیدانم چرا وقت بیداری دلم میگیرد یا که با چشمان باز...

    خدایا مست باید شد من زهوشیاری گریزانم من نمیدانم چرا وقت بیداری دلم میگیرد یا که با چشمان باز چرا نمیبینم کسی دست تنهایی مرا میگیرد مست اگر باشم و خواب یار از پرده برون می آید باز شکوفا میکند لبهای مرا با خنده ای از سر شوق یا که در آسمان دلم پرتوی از یک ستاره میشود خدایا مستیم ده از بامداد...
  15. amir 7334

    خدایا مست باید شد من زهوشیاری گریزانم من نمیدانم چرا وقت بیداری دلم میگیرد یا که با چشمان باز...

    خدایا مست باید شد من زهوشیاری گریزانم من نمیدانم چرا وقت بیداری دلم میگیرد یا که با چشمان باز چرا نمیبینم کسی دست تنهایی مرا میگیرد مست اگر باشم و خواب یار از پرده برون می آید باز شکوفا میکند لبهای مرا با خنده ای از سر شوق یا که در آسمان دلم پرتوی از یک ستاره میشود خدایا مستیم ده از بامداد...
  16. amir 7334

    خدایا مست باید شد من زهوشیاری گریزانم من نمیدانم چرا وقت بیداری دلم میگیرد یا که با چشمان باز...

    خدایا مست باید شد من زهوشیاری گریزانم من نمیدانم چرا وقت بیداری دلم میگیرد یا که با چشمان باز چرا نمیبینم کسی دست تنهایی مرا میگیرد مست اگر باشم و خواب یار از پرده برون می آید باز شکوفا میکند لبهای مرا با خنده ای از سر شوق یا که در آسمان دلم پرتوی از یک ستاره میشود خدایا مستیم ده از بامداد...
  17. amir 7334

    خدایا مست باید شد من زهوشیاری گریزانم من نمیدانم چرا وقت بیداری دلم میگیرد یا که با چشمان باز...

    خدایا مست باید شد من زهوشیاری گریزانم من نمیدانم چرا وقت بیداری دلم میگیرد یا که با چشمان باز چرا نمیبینم کسی دست تنهایی مرا میگیرد مست اگر باشم و خواب یار از پرده برون می آید باز شکوفا میکند لبهای مرا با خنده ای از سر شوق یا که در آسمان دلم پرتوی از یک ستاره میشود خدایا مستیم ده از بامداد...
  18. amir 7334

    خدایا مست باید شد من زهوشیاری گریزانم من نمیدانم چرا وقت بیداری دلم میگیرد یا که با چشمان باز...

    خدایا مست باید شد من زهوشیاری گریزانم من نمیدانم چرا وقت بیداری دلم میگیرد یا که با چشمان باز چرا نمیبینم کسی دست تنهایی مرا میگیرد مست اگر باشم و خواب یار از پرده برون می آید باز شکوفا میکند لبهای مرا با خنده ای از سر شوق یا که در آسمان دلم پرتوی از یک ستاره میشود خدایا مستیم ده از بامداد...
  19. amir 7334

    خدایا مست باید شد من زهوشیاری گریزانم من نمیدانم چرا وقت بیداری دلم میگیرد یا که با چشمان باز...

    خدایا مست باید شد من زهوشیاری گریزانم من نمیدانم چرا وقت بیداری دلم میگیرد یا که با چشمان باز چرا نمیبینم کسی دست تنهایی مرا میگیرد مست اگر باشم و خواب یار از پرده برون می آید باز شکوفا میکند لبهای مرا با خنده ای از سر شوق یا که در آسمان دلم پرتوی از یک ستاره میشود خدایا مستیم ده از بامداد...
  20. amir 7334

    خدایا مست باید شد من زهوشیاری گریزانم من نمیدانم چرا وقت بیداری دلم میگیرد یا که با چشمان باز...

    خدایا مست باید شد من زهوشیاری گریزانم من نمیدانم چرا وقت بیداری دلم میگیرد یا که با چشمان باز چرا نمیبینم کسی دست تنهایی مرا میگیرد مست اگر باشم و خواب یار از پرده برون می آید باز شکوفا میکند لبهای مرا با خنده ای از سر شوق یا که در آسمان دلم پرتوی از یک ستاره میشود خدایا مستیم ده از بامداد...
بالا