نتایح جستجو

دوست خوب فک کنمم شما گفتید حدس می زنم شما دخترید ...هر جور راحتید اول این که اسم ارش ...دوم اینکه زن بودن رو عیب نمی دونم مهم انسان بودن ...سوم اینکه چیزی که ااینجا مهم حرف های خوب قشنگ و بدرد بخور زن و مرد بودن رو بی خبیال شو

شاید بیشتر ظلم رو خود زن ها نسبت به خودشون کردن ..

جامعه رو من و تو می سازیم اگه ما به چشم اسیب پذیر به ذن نگاه نکنیم جامعه هم نگاه نمی کنه شما یه نفر رو می بینید من در مورد نصف مردم ایران و شاید هم از نصف بیشتر صحبت می کنم ..و درد مشترکی که همه ان ها دارند و ان زن بودن دردی که اولین بار در خانواده یشان به ان پی بردند هنگامی که پسر ها بر دختر...

به بهانه 12 فروردین شاید بگید رمانه ساخته خیالات ... اما من میگم که رمان مثل یه درخت ریشه و تنه اش واقعیت که حیالات فقط شاخ وبرگش میده .. و این ریشه و تنه رمان "پاییز پدر سالار " نوشته گابریا گارسیا مارکز رمان می گه پادشاه ستمگری سه بار می میره و هز سه بار زنده میشه ووو جالب مردم...

این فکر مراسم خواستگاری خواهرم به ذهنم رسید از اونجا که می دیدم پدر جواستکار ها ر و یکی یکی رد می کنه اما این ظاهر قضیه بود چونکه نه و بله رو خود خواهرم می گفت اما به اسم بابام تموم میشد ...و این حکایت از یک حضور نامحسوس می داد ... ماجرا از انحا جالب تر شد که شب خواستک اری...

یعنی هرچی اقا بگه ...گور بابا ی ...

همه چی اروم غصه ها خوابیدن من چقد خوشبختم شک نداری تو به احساس من تشنه چشماتم من و سیرابم کن تو به من دل بستی .....الخ

نه من از اونا نیستم ...اما گاهی وقت ها فکر مبی کنم ..خانما الکی استخدام شدن چون کاری انجام نمی دن ...از بس بهشون تلقین شده که اقیون تو کار قویترن خودشون هم باورشون شده ..و هیچ تلاشی برای بهتر شدن منمی کنند ...سمانه جان کم کم باید برم ...امیدوارم فرداشب ببینمتون ...پس تا بعد خدانگهدار مواظب خودت...

خواهش باغبان جان ...ما هم دوستش داریم .. آره سمانه جان همکار خانم داریم ..اما همه بشون کم محلی می کنند البته تو کار ..بیرون از کار خیلی احترام می گذارند ..اینجوریاست دیگه

سلام مرسی شما چطور ؟

فعلا که همینطور ..برو نگاه کن ما تو دنیا چندمیم ..از لحاظ مصرف مواد ارایشی

کم کم دارم مشکوک میشما ..تو بهتر از خودم تایم کاریم رو میدونی ..نکنه از همکارا باشی شیطون ؟ آره فردا اخرین و سخترینش 18 ساعته .. تو چی فردا بساط سیزده به راه یانه ؟

آره مگه حرف عجیبی زدم ... سمانه سرعت نت خیلی پایین ..اینه که پیام ها دیر میرسه ..وگرنه من بلافاصله جواب می دم ...یه سری محدودیت هایی هم کمپیوتر های اداری دارند شما بهتر میدونید که !!!

اخییش..ببخش دیگه .. حالا یه اهنگ برای معذرت خواهی نای ننانای ننانای ننانای ...نای ننای نای سلطان قلبم تو هستی توهستی ....الخ

چه جورم امروز عصر که می خواستم بیام تو سرویس بودم ...یک مرتبه یاد دثریا اسفندیاری افتادم ..قبل فک می کردم ...الیزابت تیلوری اخه خیلی شبیه عکسه می تونی خودت هم نیگاهش کنی .. راستی اون جمله دوت رو متوجه نشدم چی گفتی ...

خیلی مخلصیم سمانه جان ..سمانه عزیز بذار یه جمله که امروز خوندم برات بگم "چه خوب است چمن که در بودن ونبودنش جایش سبز است ..." راستی بازم بابت اون شعر زیبا متشکرم ..

دوست خوب ..دل که سفره نیست هر جا پهنش کنی .. اما میشه به کمک ذهن خیال پرداز خیلی از تجربیات رو رنگ وبویی دارد و جور دیگه گفتشون .. نمیدونم درست متوجه شدم ..یعنی شما کم اوردید ..یا اینکه ترسیدید برید جلو وبگبید ...؟

اما این رو قبول کن که فردا هریک از ما خانه وخانواده تشکیل می دیم شاید هم داده باشیم ...حداقل این رو باید تو خانوا ده خودمون جا بندازیم که پسر با دختر فرقی نمی کنه ..پسر نباید همش دستور بده و دختر اطاعت کنه ...منظورم اینه که احترام گذاشتن به خانم ها توی خانواده ها نادیده گرفته می شه اولین و...

سلام دوست خوب می تونم بپرسم با این ادرسی که دادی باید چکار کنم ..؟ ممنون میشم راهنمایی کنید