نتایح جستجو

[IMG]

نوروز آیین رفاقت را نگاهبانی می کند که باور کنیم قلبهامان جای حضور دوستانمان هستند. *سال نو و نوروز باستانی مبارک.

بهار ثانيه ثانيه مي آيد و اينجا كسي هست كه به اندازه تمام اين ثانيه ها برايت آرزوهاي خوب دارد. *پيشاپيش سال نو مبارك*

سه دوست در یک اتومبیل به مسافرت رفته بودند و متاسفانه یک تصادف مرگبار باعث شد که هر سه در جا کشته شوند یک لحظه بعد روح هر سه دم دروازه بهشت بود و فرشته نگهبان بهشت داشت آماده می شد که آنها را به بهشت راه دهد... یک سوال!!! الان که هر سه تا دارین وارد بهشت می شین اونجا روی زمین بدن هاتون روی...

آن دل که به یـاد تو نبــاشد دل نیـست قلبی که به عشقت نطپد جز گِل نیست

برترین ها: این تصاویر مقایسه طنز آمیز چهره های کارتونی با شخصیت های معروف سیاسی جهان است.

چنین گفت زرتشت: " كه سوزانید بدی را درآتش ، تا ز آتش برون آید نیكی"

دستانت را به من بده تا با هم از رو آتش بپریمم! آنان که سوختند ، همه تنها بودند! چهارشنبه سوری مبارک

هيچ کس براي شکست خوردن نقشه نميکشد بلکه اين نقشه است که اگر اشتباه کشيده شود به شکست ميانجامد

کاش می فهمیدی قهر میکنم تا دستم را محکمتر بگیری و بلندتر بگویی: بمان... نه اینکه شانه بالا بیندازی ؛ و آرام بگویى: هر طور راحتى ... !!!

خداوند سرنوشت هر کسی را با قلم طلایی می نوشت، نوبت که به ما رسیدقلم شکست و مرکب ریخت و خدا با همان قلم شکسته نوشت......................... اسیر سرنوشت!!!!!!!!!!!!

زخمی به دلم مانده دلت را قرض میدهی امشب را مرحم باشد...

عشق تو شوخی زیبایی بود که خداوند با قلب من کرد ! زیبا بود امّا شوخی بود ! حالا .... . . تو بی تقصیری ! خدای تو هم بی تقصیر است ! من تاوان اشتباه خود را پس میدهم . . . ! تمام این تنهایی تاوان « جدّی گرفتن آن شوخی » است .....

خییییییییییییییلیییییییی قشنگ بود.

فوق العاده...

ن بابا دیکه چی!!!!!!!!!!!!!!!

سلام سحر جوووووووووووون ممنون خیلی قشنگه

زندگی باید کرد: گاه با یک گل سرخ گاه بایک دل تنگ گاه باید رویید در پس یک باران گاه باید خندید با غمی بی پایان

تله موش موش ازشكاف دیوار سرك كشید تا ببیند این همه سروصدا برای چیست . مرد مزرعه دار تازه از شهر رسیده بود و بسته ای با خود آورده بود و زنش با خوشحالی مشغول باز كردن بسته بود.موش لب هایش را لیسید و با خود گفت :« كاش یك غذای حسابی باشد .»اما همین كه بسته را باز كردند ، از ترس تمام بدنش به لرزه...