آسمان تاریک...سکوت شب حکمفرماست... از ده کنار صدای شب نشینی سگها شنیده می شود...پتو ریش ریش کهنه و سه نفر خانه گم کرده ی سرگردان... رو به کوهی سر به آسمان کشیده ... می نشینند...ساعت ها گذشته و همه چیز در این عبادت سنگین محو است...به دنبال خدا روان را پرسه می دهند در مغاک ها و شکاف ها ... اثری...