نتایح جستجو

  1. b A N E l

    سلام..حالتون خوبه؟..نه من از باشگاه هیچ کس و هیچ چیزو فراموش نکردم..اصلا اگرم بخوام نمیتونم...

    سلام..حالتون خوبه؟..نه من از باشگاه هیچ کس و هیچ چیزو فراموش نکردم..اصلا اگرم بخوام نمیتونم فراموش کنم..یه مدت رفته بودم ریکاوری ;)
  2. b A N E l

    بي‌قرارم مي‌خواهم بروم مي‌خواهم بمانم دارم در ترانه‌يي مبهم زاده مي‌شوم به نسيما بگو کتاب‌هاي...

    بي‌قرارم مي‌خواهم بروم مي‌خواهم بمانم دارم در ترانه‌يي مبهم زاده مي‌شوم به نسيما بگو کتاب‌هاي کودکان را کنار گل‌دان و سؤالات هفت‌ساله‌گي چيده‌ام گونه‌هايم گُر گرفته است تشنه نيستم شب پيش خواب باران و پاييزي نيامده را ديدم انگار که تعبير تمام رفتن‌ها بازگشتِ به زادرودِ شقايق است مي‌خواهم به بوي...
  3. b A N E l

    غزل و قصیده

    لبش می‌بوسم و در می‌کشم می به آب زندگانی برده‌ام پی نه رازش می‌توانم گفت با کس نه کس را می‌توانم ديد با وی لبش می‌بوسد و خون می‌خورد جام رخش می‌بيند و گل می‌کند خوی بده جام می و از جم مکن ياد که می‌داند که جم کی بود و کی کی بزن در پرده چنگ ای ماه مطرب رگش بخراش تا بخروشم از وی گل از خلوت به...
  4. b A N E l

    شعر نو

    نیما یوشیج..بر سر قایقش نیما یوشیج..بر سر قایقش "ری را" ... صدا می آید امشب از پشت "کاچ" که بند آب برق سیاه تابش تصویری از خراب در چشم می کشاند. گویا کسی است که می خواند... اما صدای آدمی این نیست. با نظم هوش ربایی من آوازهای آدمیان را شنیده ام در گردش شبانی سنگین؛ ز اندوه های من سنگین تر. و...
  5. b A N E l

    با همين چشم ها و دلم هميشه من يك آرزو دارم كه آن شايد از همه آرزوهايم كوچكتر است از همه كوچكتر و...

    با همين چشم ها و دلم هميشه من يك آرزو دارم كه آن شايد از همه آرزوهايم كوچكتر است از همه كوچكتر و با همين دل و چشمم هميشه من يك آرزو دارم كه آن شايد از همه آرزوهايم بزرگتر است از همه بزرگتر شايد همه آرزوها بزرگند،شايد همه كوچك و من هميشه يك آرزو دارم با همين دل و چشمهايم هميشه
  6. b A N E l

    همه مي‌دانند همه مي‌دانند که من و تو از آن روزنۀ سرد عبوس بـاغ را ديديم و از آن شاخۀ بازيگر دور...

    همه مي‌دانند همه مي‌دانند که من و تو از آن روزنۀ سرد عبوس بـاغ را ديديم و از آن شاخۀ بازيگر دور از دست سـيب را چيديم ما به خواب سرد و ساکت سيمرغان، ره يافته‌ايم ما حقيقت را در باغچه پيدا کرديم در نگاه شرم‌آگين گلي گمنام و بـقا را در يک لحظۀ نـا‌محدود، که دو خورشيد به هم خيره شدند. سخن از روزست...
  7. b A N E l

    دلم براي باغچه ميسوزد کسي به فکر گلها نيست کسي به فکرماهيها نيست کسي نميخواهد باور کند که باغچه...

    دلم براي باغچه ميسوزد کسي به فکر گلها نيست کسي به فکرماهيها نيست کسي نميخواهد باور کند که باغچه دارد ميميرد که قلب باغچه در زير آفتاب ورم کرده است که ذهن باغچه دارد آرام آرام از خاطرات سبز تهي مي شود و حس باغچه انگار چيزي مجردست که در انزواي باغچه پوسيده ست.
  8. b A N E l

    بحث و گفتگو پیرامون آزمونها( کاردانی به کارشناسی- کارشناسی ارشد و دکترا) مكانيك سيالات

    دفترچه A همراه با کلید اولیه لینک دانلود (غیر مستقیم): http://banel.parsaspace.com/ebook/mechanic88_A.rar .
  9. b A N E l

    کتابخانه‌ي تالار ادبيات

    باغ مارشال جلد 1 باغ مارشال جلد 1 نام کتاب : باغ مارشال جلد 1 (خاطرات خسرو ...) نویسنده : حسن کریم پور حجم کتاب : 8 مگابایت دسته » ادبیات » رمان عاشقانه قالب کتاب : PDF تعداد صفحات : 395 پسورد : www.98ia.com دانلود قسمت اول | لینک کمکی | لینک کمکی | لینک کمکی | لینک...
  10. b A N E l

    کتابخانه‌ي تالار ادبيات

    الهه ناز (جلد1) الهه ناز (جلد1) نام کتاب : الهه ناز (جلد اول) نویسنده : مریم اولیایی حجم کتاب : 1.52 مگابایت دسته » ادبیات » رمان عاشقانه قالب کتاب : PDF تعداد صفحات : 492 پسورد : www.98ia.com دانلود کتاب | لینک کمکی | لینک کمکی | لینک کمکی | لینک کمکی |...
  11. b A N E l

    کتابخانه‌ي تالار ادبيات

    دالان بهشت دالان بهشت نام کتاب : دالان بهشت نویسنده : نازی صفوی حجم کتاب : 7 مگابایت دسته » ادبیات » رمان عاشقانه قالب کتاب : PDF تعداد صفحات : 505 پسورد : www.98ia.com دانلود کتاب | لینک کمکی | لینک کمکی | لینک کمکی | لینک کمکی | لینک کمکی | لینک...
  12. b A N E l

    راست يا دروغ از بالاترها خبر آورده‌اند کسي بر انحناي رود دارد قصه از خوابِ پريانِ مي‌گويد،...

    راست يا دروغ از بالاترها خبر آورده‌اند کسي بر انحناي رود دارد قصه از خوابِ پريانِ مي‌گويد، تو هم برو برو ببين در يک وداعِ ساده چند چشمه گريه‌ي بلند، پنهان است! * خدايا! کدام عاشقِ بي‌نام از اين جاده به جانبِ آن منزلِ ناپيدا رفته است، که من او را هنوز از خوابِ گريه ... به دامنِ دريا مي‌طلبم!
  13. b A N E l

    چه خلوتِ خوشي دارد اين گوشه‌ي قشنگ! باد از عطر علف، بي‌هوش هوا از عيش آسمان،‌ آبي و ذهنِ روشن...

    چه خلوتِ خوشي دارد اين گوشه‌ي قشنگ! باد از عطر علف، بي‌هوش هوا از عيش آسمان،‌ آبي و ذهنِ روشن هيزم که گرمِ گرم ... از خيالِ جنگلِ اَفرا و صنوبر است. چه بوي خوشي مي‌آيد از حواشيِ اين پونه‌زار! بايد آنجا آن دوردستِ کمي مانده به رود باران باشد، يک جاده‌ي خيسِ نقره‌پوش آنجا پيچيده‌ي نَم و ني پُر...
  14. b A N E l

    شعر نو

    نیمایوشیج نیمایوشیج من چهره ام گرفته من قایقم نشسته به خشکی. با قایقم نشسته به خشکی فریاد می زنم: "وا مانده در عذابم انداخته است در راه پر مخافت این ساحل خراب و فاصله است آب امدادی ای رفیقان با من." گل کرده است پوزخندشان اما بر من، بر قایقم که نه موزون بر حرفهایم در چه ره و رسم بر التهابم...
  15. b A N E l

    غزل و قصیده

    با مدعی مگوييد اسرار عشق و مستی تا بی‌خبر بميرد در درد خودپرستی عاشق شو ار نه روزی کار جهان سر آيد ناخوانده نقش مقصود از کارگاه هستی دوش آن صنم چه خوش گفت در مجلس مغانم با کافران چه کارت گر بت نمی‌پرستی سلطان من خدا را زلفت شکست ما را تا کی کند سياهی چندين درازدستی در گوشه سلامت مستور چون...
  16. b A N E l

    کتابخانه‌ي تالار ادبيات

    :w16: خوندن این کتاب به همۀ دختران و حتی پسران توصیه میشود :w16: بامداد خمار. رمانی از فتانه حاج سید جوادی (پروین) (تولد 1324) نویسنده ایرانی که در 1373 به رشته تحریر در آمد و چاپ‌های متعدد آن بحث‌هایی در میان خوانندگان مخالف و موافق برانگیخت. "بامداد خمار" داستان سرگذشت عشق پرشور و شتاب‌زده...
  17. b A N E l

    کتابخانه‌ي تالار ادبيات

    رمان عاشقانه بامداد خمار رمان عاشقانه بامداد خمار پرفروش ترین رمان ايرانی در 14 سال گذشته نام کتاب : بامداد خمار نویسنده : فتانه حاج سید جوادی حجم کتاب : 10 مگابایت دسته » ادبیات » رمان عاشقانه قالب کتاب : PDF تعداد صفحات : 439 پسورد : www.98ia.com...
  18. b A N E l

    شب سرشاري بود. رود از پاي صنوبرها، تا فراترها مي رفت. دره مهتاب اندود، وچنان روشن کوه، که خدا...

    شب سرشاري بود. رود از پاي صنوبرها، تا فراترها مي رفت. دره مهتاب اندود، وچنان روشن کوه، که خدا پيدا بود. در بلندي ها، ما. دورها گم، سطح ها شسته، و نگاه از همه شب نازکتر. دستهايت، ساقۀ سبز پيامي را مي داد به من و سفالينۀ انس، با نفس هايت آهسته ترک مي خورد و تپش هامان مي ريخت به سنگ. از شرابي...
  19. b A N E l

    قاصدک!هان،چه خبر آوردي؟ از کجا،وز که خبر آوردي؟ خوش خبر باشي،اما،اما گرد بام و در من بي ثمر مي...

    قاصدک!هان،چه خبر آوردي؟ از کجا،وز که خبر آوردي؟ خوش خبر باشي،اما،اما گرد بام و در من بي ثمر مي گردي. انتظار خبري نيست مرا نه ز ياري نه ز ديّار و دياري،باري، برو آنجا که بود چشمي و گوشي با کس، برو آنجا که تو را منتظرند. قاصدک! در دل من،همه کورند و کرند. دست بردار از اين در وطن خويش غريب قاصد...
  20. b A N E l

    شعر نو

    آسمان تعطیل است بادها بیکارند ابرها خشک و خسیس، هق هق گریۀ خود را خوردند. من دلم می خواهد دستمالی خیس، روی پیشانی تب دار بیابان بکشم دستمالم را اما افسوس، نان ماشینی در تصرف دارد ...... ...... ...... آبروی ده ما را بردند!
بالا