نتایح جستجو

http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/320942-مطالب-جالب-و-خواندنی....?p=4429294&viewfull=1#post4429294

وقتی که نوجوان بودم، یک شب با پدرم در صف خرید بلیط سیرک ایستاده بودیم. جلوی ما یک خانواده پرجمعیت ایستاده بودند.به نظر می رسید وضع مالي خوبي نداشته باشند . شش بچه مودب که همگی زیر دوازده سال داشتند ولباس هايي کهنه در عین حال تمیـز پوشیده بودنـد. دوتا دوتا پشت پدر و مادرشان، دست همدیگر را...

[IMG]

ممنون از عکس های بسیار زیبای شما:)

هرچیزی اولش سخته. توجه کردین وقتی عصبانی می شید دیگه نمی ترسید.می گین هر چی می خواد بشه وقتی هم ترسید بگین هر چی می خواد بشه.شما هم وقتی می خواد ترس بیاد سراغتون سریع یه داستان بسازید و شما بشید قهرمانشون و محو فیلم سازی بشید و از اون چیزی که می ترسید یه عالمه تصور کنید و فیلم اکشن...

:surprised:عاطفه در حیوانات!! اینم غریزی ه؟؟؟

:)ابتکار جالبی بود

خود من هم چنین تجربه ای داشتم و خیلی می ترسیدم در بچگی به دلیل قوه ی تخیل بسیار بالا.اینقدر بالا بود که حس می کردم واقعی هستن و کلی اذیت می شدم.و اخر با خوندن کتاب هری پاتر راهکارم رو از دورنش پیدا کردم.و دیگه از اون موقع هیچ ترسی ندارم و خیلی کم شده .می گم شاید به دردتون بخوره. توی کتاب هری...

پیش یه مشاور خوب بری خیلی بهتر می تونه شما رو جلو بندازه. بعضی ها که میان پیشم یا از قبل می شناسم اون ها رو یا باید یه ساعت حرف بزنن که فهمید منشا مشکل دقیقا کجاست.با چند خط نمی شه شما رو شناخت وجوابتون رو کامل داد.یه توصیه .حتما به دنبال درمانش به صورت جدی در دنیای حقیقی باشید.به امید دیدن...

خب یه توصیه که بهتون می کنم اینه که باهاش مخفیانه و بدون اطلاع خانواده شناخت رو شروع نکنید .به دلیل اینکه ممکنه علاقه پیش بیاد و نتونید درست تصمیم بگیرید. بهش بگین باید از طریق خانواده اقدام کنید و ببینید عکس العملش چیه؟ بهونه اورد و گفت حالا بعد .خیلی با احتیاط رفتار کنید.یکمی هم اون بدونید...

اعتماد به نفس از نوع چهارپاست:)

خدای من:surprised: خدایا شکررررررررررررررررررت

من که عاشق تفسیرم.باشه حتما میام:)

فعلا روی قرائت کار کنم فکر کنم بهتر باشه.:) من کلا حفظیاتم خیلی ضعیفه.بازم ممنون

[IMG]

باورتون می شه دیگه حس پیام گذاشتن توی تالارها رو ندارم:( الان هم موقع امتحاناته.درس دارم .نمی تونم بیام[IMG]

منم از اول اذر نخوندم:( درس نخوندن یه حالی می ده.یه باد سردی خورده به کمر.زندگی زیبا می شود:)

سلام.خوبم .خدا رو شکر .فعلا دارم کارهای پدرم رو انجام می دم.هنوز از کارا فارغ نشدم.:redface:شما خوبین؟

من بلدم.ولی چه بهتر که سوال رو می نوشتید که زیاد معطل نشید.

قابل شما رو نداشت.البته زیبایی عکس های شما نیست:)