والا:دی.
یه جا بودیم شبیه مطب دکتر. آقا یه خانومه با یه بچه اومده بود و منتظر نشسته بود. بعد این بچه هه همش پیش مردم اینور و اونور میرفت و بازی میکرد. همش هم منو نگاه میکرد و لبخند میزد منم هی بهش میخندیدم و شکلک درمیاوردم( البته نه در حد این عکس,خیلی بی سرو صدا:دی). آقا یهو یه نگاهی به اطرافم...