دگر صبح است و پايان شب تار است
دگر صبح است و بيداري سزاوار است
دگر خورشيد از پشت بلندي ها نمودار است
دگر صبح است
دگر از سوز و سرماي شب تاريك ، تن هامان نمي لرزد
دگر افسرده طفل پابرهنه ، از زبان ما در شب ها نمي ترسد
دگر شمع اميد ما چو خورشيدي نمايان است
دگر صبح است
كنون شب زنده داران صبح گرديده...