من دیگه غربت نمی خوام عشقو با حسرت نمی خوام
صدای هق هق و گریه کنج این خلوت نمی خوام
هر جایی که درد زیاده قلبم اونجا خونه کرده
غمو مهمون کرده و زود خوشی رو روونه کرده
دیگه طاقتی نمونده که بخوام جدا بمونم
شعرای پر از من و تو با خودم تنها بخونم
کاش ببینمت دوباره خیلی کم حتی یه لحظه
مثه اون روزای...