نتایح جستجو

کچله خیلی عذاب نمیکشه!

مرد خوب نیست برقصهههههههههههههههههه!!!!

بابا کچلام ادمن مگه چیههههههههههههههههههههههههه؟؟؟

تهران خ....... خ......طبقه سوم پلاک دو!!!!دی!!!

ملت بیخود کردن!!! نقص چیه!!! نه من این طوری فک نمیکنم!!!! هر کس یه جور دوست داره دیگه!بهتره به نظر هم احترام بزاریم!منم به نظر شما احترام میزارم!!! اما من کچلی و کمویی و نقص نمیدونم!پر موهم باشه میبرم کچلش میکنم!پس فرقی نمیکنه چی باشه........ به هر حال من کچل دوست دارم!:heart:

من عیدی میخوام!!!

ممنون میشم اگه منو به عنوان دوست بپذیرید مدیر جان!

منم گل میخوام مدیر خوببببببب!!!

شوهر من قطعا کچل خواهد بود!!!! من که خیلی دوست دارم!

کچل خیلی خوبه هیچ اشکالی نداره بقیه چیزاش خوب باشه حالا کچل باشه چه اشکالی داره!!!من دوست دارم!

تکراری به جان خودم!

اه اه من بدم میاد از بجه ها !!!! من جا دوستات بودم میزدمت تا جایی که میخوردییییییییییی!!!

اره معلمای دینی کم دارن کلا!!!من و دوستان ته کلاس میشستیم پسته میخوردیم اشغالشو میزدیم به تخته معلم از جاش میپرید!!! شرمنده دوستان دیگه بزرگ شدم این کارارو نمیکنم!!! ما که کارون این بود که دست بزنیم بچه های مردمو اسکول کنیم که برقصن بعدم بهش بگیم که چقد قشنگ میرقصی واییییییییی کلاس رقص رفتی؟؟؟...

خواهش میکنم!!! بله خوب انشا............ دانشگاه خووووووب قبل بشی!

یه پیش نماز داشتیم وای...............نمیگم ولش کن!!!تاپیک استارتر بیچاه قفل میشه!!!!

کوهنوردی پرررررررررررررررررررررر بهاره!!! برای پرورش اندام خود به فکر ورزش دیگری باشید!

زنده باشه انشا........دخترا معمولا بابایی هستن!راست میگفتن قدیمیا دختر هووی مادرشه!!!!

عاشق تابستونا بودم که با بابام برم محل کارش!!! شبا بابامو مجبور میکردم بریم ماشین سواری!!! اره منم خیلی شبیه پسرا بودم! یه دوره‌ای!بعدش نه درست شدم!!! وای بابامو مجبور میکردم با هم برقصیم بابام بلد نیست برقصه فقط دست میزد بعد بهش رقصیدن یاد میدادم .........چه دورانی بود!

نه من حوصله ندارم!!!! مامانم خیلی حوصاه منو داشته!من این جوری نیستم! سه ساله که بودم میگفتم من حسن اقام!!!! الان هنوز بعضی فامیلا منو با این نام میشناسن!اخه بابام پسر نداشته میخواستم پسرش بشم!!!! دامن نمیپوشیدم گلسرم نمیزدم!!!

من عاشق ماشین بازی بودم خیلی ماشین دوست داشتم اونم از نوع کنترلی!!!! همش سر کلا با میزا ماشین بازی میکردم از ته کلا میومدم تو تخته و دستی میکشیدم و بعد از کلاس پرت میشدم بیرون(سر زنگ های دینی و این چرتا) یه بار چنان دستی کشیــــــــدم که خوردم به معلم!!!! اوه اوه چنان دادی زد!