نتایح جستجو

این چشمهای تو، انبوه قهوه زار بی خوابی مرا، تعبیر می کنند

سر کوه بلن تو باشی و من به سیل گل، چمن تو باشی و من دمی که عزرائیل جانم بگیره به لای یک کفن تو باشی و من

هی مهدی جان گریه نکن ما همه مون مثل همیم...................

مهدی جان یه چند تا بوووووووووووووووسم به من بده که خیلی اینجا بوس بوسی شده بوووووووووووووووس

ای آبی دوچشمت هفت آسمان دیگر خندیده در نگاهت رنگین کمان دیگر

تنم ز بند لباس تکلف آزاد است برهنگی ببرم خلعت خدا داد است

به قبرستان سفر کردم صباحی شنیدم ناله و افغان و آهی شنیدم کله ای با خاک میگفت که این دنیا نمی ارزد به کاهی

دوستت دارم و دانم که توئی دشمن جانم از چه بادشمن جانم شده ام دوست ندانم

بابا آب داد

در زندگی نیامدی روزی به پرسشم مردم کنون به فاتحه بهر خدا بیا

hi men what are you talking about? if

یاد روزگار شیرین خاطرات عشق دیرین یاد بوسه های گرمت آن لبان نمکین

از دوستی ندیده کسی نیک تر چرا؟ او هست آن من و منم نیز آن دوست

تو آن فرشته ای که نمایی بدل نزول من هر چه هم که از تو بگویم ولی کم است

تا بدانجا رسید دانش من که بدانم همی که نادانم

کم کم میان هردویتان آمدم ولی کم کم من از میان شما زود می روم

ای یار بیوفایم من بی تو چون نمایم من بی رمق نمایم بی تو چکار یارا

کنسل کجا شود سفرم جانب شما لاستیک پنجر است ولی باد میشود

ای برتر از خیال و قیاس و گمان و وهم وز هر چه گفته اند و شنیدیم و خوانده ایم دفتر تمام گشت و به پایان رسید عمر ما همچنان در اول وصف تو مانده ایم

باران ز پشت پنجره می بارد بر روی شیشه می ریزد و بعد........ آسمان آفتابی می شود و ابر ها می گریزند باران از پشت چشمم بر گونه ام میچکد تو در آسمان می آیی و غمها می روند