نتایح جستجو

  1. DONYA16822

    نمی دانم از تو من اما کلافه از تهی از تنهایی تصمیم های عاقلانه در آیینه سنگ می شوند و من...

    نمی دانم از تو من اما کلافه از تهی از تنهایی تصمیم های عاقلانه در آیینه سنگ می شوند و من هزار تکه تا بتابانند خورشیدهای علاقه را در زوایای بسته ی شب های بی چراغ در شب های سرگردانی شب های رهگذرانی با پای تاول آجین شان به دنبال کفش هایی کرخت مانده بر دست هاشان نمی دانم از تو من اما کلافه...
  2. DONYA16822

    سلام از کجا شناختید ؟؟ جوجه م اینجا نیسته که :cry:

    سلام از کجا شناختید ؟؟ جوجه م اینجا نیسته که :cry:
  3. DONYA16822

    بنویس خاطرات آینده را و مقدر کن احتمال دیدارمان را در قیامتی نزدیک طوری که هیچ یادم نیامده...

    بنویس خاطرات آینده را و مقدر کن احتمال دیدارمان را در قیامتی نزدیک طوری که هیچ یادم نیامده باشد طوری که هیچ یادت نیامده باشد بنویس نام کوچکم را بزرگ درست کنار نام خودت و در خاطرات آینده مصور کن آفتاب بمانی
  4. DONYA16822

    دختر که نمی خندد دوچرخه ؟ نه جانم دختر کنار مادرش شبیه درس ش بنشیند و آش رشته هم بزند و خیره...

    دختر که نمی خندد دوچرخه ؟ نه جانم دختر کنار مادرش شبیه درس ش بنشیند و آش رشته هم بزند و خیره شود آن قدر به رد گرگر و خاکستر که صورتش از فرط غصه گل بیاندازد ش ش ش دختر که گریه نمی کند
  5. DONYA16822

    های های تکلیف های شبهای عید مرا باد برده است و خواب هایم را ماهیان مرده اشغال کرده اند چرا...

    های های تکلیف های شبهای عید مرا باد برده است و خواب هایم را ماهیان مرده اشغال کرده اند چرا کسی نمی آید و دور دور خواب های آشفته ست ؟
  6. DONYA16822

    من میرم دوست جون ، دوست داشتم بیشتر باهات حرف بزنم ...... انشالله بعدا ... مواظبه خودت باش :smile:

    من میرم دوست جون ، دوست داشتم بیشتر باهات حرف بزنم ...... انشالله بعدا ... مواظبه خودت باش :smile:
  7. DONYA16822

    قابل نداشت شعرها از خانم رویا زرین بود خودم هم یکمی شعر میگم ولی برای خودم آخه خیلی شعرام...

    قابل نداشت شعرها از خانم رویا زرین بود خودم هم یکمی شعر میگم ولی برای خودم آخه خیلی شعرام غمگینن :(
  8. DONYA16822

    پرده کناری ایستاده است و سرخی آسمان دی ماه نوید برف می دهد و هراسی نامعلوم چیزی شبیه حس مرگ...

    پرده کناری ایستاده است و سرخی آسمان دی ماه نوید برف می دهد و هراسی نامعلوم چیزی شبیه حس مرگ دلم را می انبارد تقویم را بر می دارم و تاریخ تولد لاله صحرایی را به خاطر می سپارم
  9. DONYA16822

    دیوارهای خالی اتاقم را از تصویرهای خیالی او پر می کنم خدای من زیباست خدای من رنگین کمان...

    دیوارهای خالی اتاقم را از تصویرهای خیالی او پر می کنم خدای من زیباست خدای من رنگین کمان خوشبختی ست که پشت هر گریه انعکاسش را روی سقف اتاق می بینم من هیچ با زبان کهنه صدایش نکرده ام و نه لای بقچه پیچ سجاده رهایش او در نهایت اشتیاق به من عاشق شد و من در نهایت حیرت حالا گاه گاهی که به هم...
  10. DONYA16822

    گاه گاهی شبیه شوقی بزرگ شوقی که پنهان نمی شودش کرد بر در می کوبی و میخ کوب تماشات مات می شوم...

    گاه گاهی شبیه شوقی بزرگ شوقی که پنهان نمی شودش کرد بر در می کوبی و میخ کوب تماشات مات می شوم خلاصه کنم این خانه کوچک است و سقف کوتاه آرامش آوار دم به دمی ست
  11. DONYA16822

    الهی ... انشالله که با موفقیت تمومش کنی .................. منم دلم برای دوست جونم تنگ شده بود...

    الهی ... انشالله که با موفقیت تمومش کنی .................. منم دلم برای دوست جونم تنگ شده بود :smile:
  12. DONYA16822

    از چه دلتنگ شدی؟ دلخوشی ها کم نیست : مثلا این خورشید، کودک پس فردا، کفتر آن هفته. یک نفر دیشب...

    از چه دلتنگ شدی؟ دلخوشی ها کم نیست : مثلا این خورشید، کودک پس فردا، کفتر آن هفته. یک نفر دیشب مرد و هنوز ، نان گندم خوب است. و هنوز ، آب می ریزد پایین ، اسب ها می نوشند. قطره ها در جریان، برف بر دوش سکوت و زمان روی ستون فقرات گل یاس… (سهراب سپهری)
  13. DONYA16822

    کم پیدای دوووووووووووووست جون دوست دارم بیشتر باهات صحبت کنم :smile: من خوبم ، تو چطوری ؟؟

    کم پیدای دوووووووووووووست جون دوست دارم بیشتر باهات صحبت کنم :smile: من خوبم ، تو چطوری ؟؟
  14. DONYA16822

    سللللللللللللللللام دوست جوووووووووونم

    سللللللللللللللللام دوست جوووووووووونم
  15. DONYA16822

    براي تمــــــام رنـج هايـي كه مي بري صــبـــــــــــر كن «صبـــــــــــر» اوج احترام به حكمت...

    براي تمــــــام رنـج هايـي كه مي بري صــبـــــــــــر كن «صبـــــــــــر» اوج احترام به حكمت خداست
  16. DONYA16822

    باز بـاران با ترانـه . . مي خورد بـر بـام خانــه يادم آمد كربــلا را، دشت پـرشور و بـلا را . ...

    باز بـاران با ترانـه . . مي خورد بـر بـام خانــه يادم آمد كربــلا را، دشت پـرشور و بـلا را . . گـردش يــک ظهر غمگيــن ، گــرم و خونيــن، لرزش طفلان نالان، زيــر تيــغ و نيــزه ها را ، با صـداي گريــه هاي كودكانــه ، وندر ايــن صحراي سوزان ، مي دود طفلي سه ساله . . پـُر ز ناله، دلشكسته ، پــاي...
  17. DONYA16822

    در انتظار محـــــرم چیــــزی نمـــــانده استــــــ تا حسیـــــــن (ع) ح س ی ن شود...

    در انتظار محـــــرم چیــــزی نمـــــانده استــــــ تا حسیـــــــن (ع) ح س ی ن شود...
  18. DONYA16822

    درخواست شيطان براى گفتن لا اله الا الله‏ حكايت خيلى جالبى است. مى‏گويند، يك بار شيطان و ابليس...

    درخواست شيطان براى گفتن لا اله الا الله‏ حكايت خيلى جالبى است. مى‏گويند، يك بار شيطان و ابليس بر عيسى بن مريم عليهما السلام تمثّل يافت و به او گفت: بگو، لا اله الا الله. عيسى عليه السلام گفت: نمى‏گويم. شيطان گفت: مگر اين كلمه كلمه توحيدی نيست؟ مگر اين شعار هم انبياء نيست؟ مگر اين شعار، شعار...
  19. DONYA16822

    گریز می زنی به کوچه ی تاریک گریه نمی کنم ماه می دود پا به پای تو غبطه نمی خورم غرق می شوی...

    گریز می زنی به کوچه ی تاریک گریه نمی کنم ماه می دود پا به پای تو غبطه نمی خورم غرق می شوی در تراوش مهتاب هنوز نمرده ام از رشک من گیج - گیج پرت می شوم روی دو پایم واین راه که گشوده می شود به هزاران عقوبت تاریک من شوکه می شوم و طعم بی نظیر رهایی چه تلخ می دود انتهای زبانم (رویا زرین)
  20. DONYA16822

    حوض را که مرور می کنم ورق به ورق پر از آرامش قرمز ماهیان سرخوشی ست که حلول فصل تخم ریزی شان...

    حوض را که مرور می کنم ورق به ورق پر از آرامش قرمز ماهیان سرخوشی ست که حلول فصل تخم ریزی شان را شمارش معکوس می کنند پس ماهی سیاه کوچک من کجاست ؟ کسی از نردبان دی شب ماه چیزی نمی داند ؟
بالا