نتایح جستجو

  1. سمانه آسمونی

    شعر نو

    متاسفم . . . باران که در سیاره ی کوچک ما برکه ای که مادرت بود کنون به گندابه ای تبدیل گشته است . . . لجنزاری که دیگر لایق در آغوش کشیدنت نیست . . . به ماندن در هیات ابر خو کن . . . ( امیر بابک یحیی پور )
  2. سمانه آسمونی

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    در همهمه ی خيابانها خودم را گم مي کنم وقتي که تو درخلوت سکوتت پيدايم نمي کني!!
  3. سمانه آسمونی

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    دوستت دارم و عشق تو از نامم می تراود مثل شیره ی تک درختی مجروح در حیاط زیارتگاهی. شمس لنگرودی
  4. سمانه آسمونی

    خواهش میکنم گلم:gol: قابلتو نداشت:D

    خواهش میکنم گلم:gol: قابلتو نداشت:D
  5. سمانه آسمونی

    سلام ... همین ورام ... باسه خودم این گوشه موشه ها میپلکم:biggrin:

    سلام ... همین ورام ... باسه خودم این گوشه موشه ها میپلکم:biggrin:
  6. سمانه آسمونی

    [IMG]

    [IMG]
  7. سمانه آسمونی

    [IMG]

    [IMG]
  8. سمانه آسمونی

    [IMG]

    [IMG]
  9. سمانه آسمونی

    [IMG]

    [IMG]
  10. سمانه آسمونی

    آرشیو مشاوره کارشناسی ارشد

    سلام .... کسی راجع به گرایش مطالعات معماری اطلاعاتی داره؟ اینکه چه درسایی با چه ضریبایی باید بخونیم ... کدوم دانشگاه ها داره؟ و اینکه تو دانشگاه چه واحدایی برا این گرایش ارائه میدن؟
  11. سمانه آسمونی

    خودتو با یه شعر وصف کن...!

    همگان به جست و جوی خانه می گردند، من کوچه ی خلوتی را می خواهم، بی انتها برای رفتن بی واژه برای سرودن... و آسمانی برای پرواز کردن، ... عاشقانه اوج گرفتن، رها شدن سید علی صالحی
  12. سمانه آسمونی

    »«»« زنـــدگـی یعنــــی .. »«»«

    زندگي يعني : يك سار پريد. از چه دلتنگ شدي ؟ دلخوشي ها كم نيست : مثلا اين خورشيد، كودك پس فردا، كفتر آن هفته‌. ...يك نفر ديشب مرد و هنوز ، نان گندم خوب است‌. و هنوز ، آب مي ريزد پايين ، اسب ها مي نوشند. قطره ها در جريان‌، برف بر دوش سكوت و زمان روي ستون فقرات گل ياس‌.
  13. سمانه آسمونی

    نوشته های ماندگار

    فکر کردم باید خودکشی کنم. وقتی که دانستی به تمامی تباه شده ای وقتی که دانستی انسان ِ بی گذشته و بی آینده یی، وقتی دانستی که از هر حرکتی میترسی و از سکون هم میترسی مرگ نعمتی ست. ... . اما خودم را بکشم که چه؟ این هم شد راه حل؟ اگر من بمیرم چه چیز تغییر میکند؟.... مگر پاک ماندن و گندیدن در تضاد با...
  14. سمانه آسمونی

    نوشته های ماندگار

    کم کم احساس خواب و رویا بر واقعیت غلبه می‌کند، دائم منتظر کسی هستی که برای یک لحظه هم شده وارد شود و تو را از این کابوس سنگین بیرون بکشد.. جایی غیر واقعی یکباره احساس می‌کنی می‌خواهی به خودت چنگ بزنی و این همه را از پوستت بکنی و دور بریزی تا همه چیز درست شود .. ماهی‌ها در شب می‌خوابند /...
  15. سمانه آسمونی

    نوشته های ماندگار

    حال" را می شود با درد گذراند ، اما تصورِ درد آلود بودنِ آینده و دوام بدون دگرگونی "حال"، انسان را از پا درمی آورد... بهشت ، وعده کاملی نیست... "ابن مشغله - نادر ابراهیمی"
  16. سمانه آسمونی

    نوشته های ماندگار

    چه سعادتی است وقتی که برف میبارد، دانستن این که تن پرنده ها گرم است. پری - داریوش مهرجویی
  17. سمانه آسمونی

    نوشته های ماندگار

    شهرزاد: خیلی دلم می خواد بدونم از ته دل به این حرفا اعتقاد داری یا فقط مثل یک بره معصوم دیدگاه سیاسی یک گروه رو تکرار میکنی؟ نیمه پنهان -تهمینه میلانی
  18. سمانه آسمونی

    نوشته های ماندگار

    دل آدم هم مثل همین پسته میمونه یه سری از دلا درشون بازه می فهمی تو دلش چیه... ولی یه سری از دلا هس که درش بسته است. انقدر بسته نگهش میدارن که بالاخره یه روز مجبور میشن بشکننش و همه چیز خراب میشه - در دل آدم چجوری باز میشه؟ ... در دل آدم با درد دله که باز میشه... كلاه قرمزي 90
  19. سمانه آسمونی

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    سلام، ستاره‌ی از شب گريخته‌ی همروز من، عزيزِ هميشه و هنوز من ... سلام سید علی صالحی
  20. سمانه آسمونی

    خودتو با یه شعر وصف کن...!

    من!؟ نمک‌پرورده‌ی همين زخم‌های از آشنا خورده، آنقدر با خرابیِ اين گريه ساخته‌ام که هر کُنجِ اين خانه از دستِ ديده‌ام درياست! سید علی صالحی
بالا