دست بردار چرا جنبه های بد ماجرا رو میبینی مثلا خونه می خواستی چکار کنی خونه داری یاد بگیری (ببخشیدمحض خنده) هنوز مشکلات زندگی رو ندیدی که امیدوارم هرگز نبینی تا به احوال الانت خنده ات بگیره (مثل مادربزرگا حرف زدم)
در ساحل زندگی قدم می زدم همه جا 2 ردپا دیدم جای پای من و خدا ، به سخت ترین لحظه ها که رسیدم فقط یه جای پا دیدم گفتم: خدایا مرا در سخت ترین لحظه ها رها کردی؟ ندا آمد تو را در سخت ترین لحظه ها به دوش کشیدم.