عارفی به همراه تعدادى از شاگردان خود صبح زود عازم معبدى در آنسوى کوهستان شدند. ساعتى که راه رفتند به تعدادى دختر و پسر جوان رسيدند که در کنار جاده مشغول استراحت بودند.
دختران و پسران کنار جاده وقتى چشمشان به گروه عارف افتاد شروع کردند به مسخره کردن آنها و براى هر يک از اعضاى گروه اسم حيوانى را...