نتایح جستجو

  1. eng shimi

    یه ترک میره جبهه.... (حتما ببینید)

    حرفی واسه گفتن نیست فقط میتوونیم بگیم شرمندشونیم
  2. eng shimi

    عجب دزد با حوصله ای

    ای بابا کل دوچرخه که فدای یه چرخ نمیشه خوب مایش اینه یه چرخ واسش بخره
  3. eng shimi

    تنهایی؟؟..بیا تو دلت وا شه....

    آخه ما قدرت خاصی داریم که یه وری می خونیم:D
  4. eng shimi

    خاطرات زیبا از سرداران شهید و رزمندگان

    شهیده فاطمه جعفریان اصلاً به مال دنیا وابستگی نداشت، به تأسی از حضرت زهرا (س) انگشتر ولباس عروسی اش را به فقرا هدیه کرده بود. وصیت کرده بود تمام وسایلش را به مردممحتاج بدهند. نگران وضعیت جامعه بود و برای آنها از هیچ تلاشی فرو گذار نبود.
  5. eng shimi

    (أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ يَكْشِفُ السُّوءَ))- به نیت قبولی حوائج خود و تمام دوستان شرکت کننده)

    (( أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ يَكْشِفُ السُّوءَ)) التماس دعا:gol:
  6. eng shimi

    ****<< جلسه هفتگی قرائت قرآن باشگاه مهندسان ایران >>****

    صفحه 414 _ آیه 29 تا 34 سوره لقمان
  7. eng shimi

    سلام به خاطر اسم کاربریتون پرسیدم جالبه پس آخه این اسم یکی از اساتید کیوکوشین در دنیاست:smile:

    سلام به خاطر اسم کاربریتون پرسیدم جالبه پس آخه این اسم یکی از اساتید کیوکوشین در دنیاست:smile:
  8. eng shimi

    ****<< جلسه هفتگی قرائت قرآن باشگاه مهندسان ایران >>****

    صفحه 399 _ آیه 24 تا 30 سوره عنکبوت
  9. eng shimi

    سلام عذر می خوام فوضولی می کنم فقط یم خوام بدونم شما ورزش کاراته (کیوکوشین) انجام میدید؟

    سلام عذر می خوام فوضولی می کنم فقط یم خوام بدونم شما ورزش کاراته (کیوکوشین) انجام میدید؟
  10. eng shimi

    حکایت ولطایف نغز وشنیدنی

    وقتی مرد صالحی گرفتار زن بد سلوکی شد از معاشرت وومباشرت او به تنگ آمده بود تا آنکه بخت آن مرد یاری کرد و زن بیمار شد. مرد بالای سر او نشسته و انتظار مرگ او را می کشید. زن گفت ای شوهر نمیدانم که چون بمیرم تو بعد از من چهخواهی کرد؟ مرد گفت ای خانم اگر تو نمیری من چه خواهم کرد.
  11. eng shimi

    حکایت ولطایف نغز وشنیدنی

    وقتی در اصفهان مرد ساده لوحی گوسفندی خریده بود به خانه می آورد، الواط اصفهان تدبیری کردند که گوسفند را از او بگیرند. یکی پیش آمد که ای فلان این سگ را از کجا آورده گفت: شوخی مکن این گوسفند است و چند قدمی رفت. دیگری گفت: ای فلان این سگ را برای چه می خواهی؟گفت این گوسفند است ولکن فی الجمله و همی...
  12. eng shimi

    حکایت ولطایف نغز وشنیدنی

    شخصی را خدا اولاد داد رفت پیش نجار و گفت برای بچه من گهواره بساز. نجار امروز و فردا کرد تا بچه بزرگ شد و زن گرفت وزنش حامله شد رفت پیش نجار و گفت آن گهواره که پدر من برای من میخواسته بده برای بچه من. نجار اوقاتش تلخ شد و رفت تیشه را بردارد و گهواره را درست کند، پای نجار به تیشه خورد و زخم شد،...
  13. eng shimi

    حکایت ولطایف نغز وشنیدنی

    شخصی تبری داشت و هر شب آن را در اطاق می گذاشت و قفل می کرد. زنش سبب پرسید گفت: میترسم آنرا گربه ببرد. گفت گربه چگونه تبر میبرد؟ گفت ای ابله گربه شب پره را که به درهمی نمی ارزد میبرد تبری را که به ده درهم خریده ام نمیبرد؟!
  14. eng shimi

    (أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ يَكْشِفُ السُّوءَ))- به نیت قبولی حوائج خود و تمام دوستان شرکت کننده)

    (( أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ يَكْشِفُ السُّوءَ)) التماس دعا:gol:
بالا