نتایح جستجو

  1. eng shimi

    (أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ يَكْشِفُ السُّوءَ))- به نیت قبولی حوائج خود و تمام دوستان شرکت کننده)

    (( أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ يَكْشِفُ السُّوءَ)) التماس دعا:gol:
  2. eng shimi

    زندگی به رسم آسمانی ها...

    واقعا جالبه خیلی اتفاقی بود ولی ممنونم که گفتی میدونم که جای شهدا خوبه ولی بازم باید بگیم خدا رحمتشون کنه
  3. eng shimi

    تاپیک جانبازان (زینبیان)

    رئیس سازمان بازرسی هم نتوانست آرزوی يك جانباز را برآورده کند روزگار سخت "ظفر علی" در آسایشگاه کهریزک مردادماه سال 90 بود که به واسطه یکی از اهالی روستای عباس آباد ورامین مطلع شدم جانبازی افغانی در حمامی متروکه زندگی می‌کند. به سرعت خودم را به آن روستا رساندم. غلامعلی ظفرعلی جانبازی افغانی...
  4. eng shimi

    گلستـان شهـدای باشگاه مهندسان ایران ...

    پیشونی بندها رو با وسواس زیر و رو می کرد پرسیدم: دنبال چی میگردی؟ گفت: سربند یا زهرا! گفتم : چه فرقی داره یکیشو بردار ببند دیگه! گفت: نه!... آخه من مادر ندارم!!
  5. eng shimi

    خاطرات زیبا از سرداران شهید و رزمندگان

    تبعيت پذيريشهيد بزرگوار مصطفي کلهري چون وجود خود را وابسته به انقلاب مي دانست، در صحنه هاي مختلف و ميدان هاي کارزار، با درايت و آگاهي تا پاي جان ايستادگي کرد.او نه تنها در پيروزي انقلاب و مبارزه با رژيم ستم شاهي زخم ديد و جراحت چشيد، بلکه در دوران دفاع مقدس هربار با بدني مجروح از ميدان نبرد خارج...
  6. eng shimi

    خاطرات زیبا از سرداران شهید و رزمندگان

    خاطرات دوستان شهید کلهری به نقل از محسن موحدي:در آن ايام که افتخار پاسداري از بيت امام (ره) در جماران را داشتم، آقا مصطفي پيش من آمد و تقاضايي کرد که فلاني اگر امکان دارد برايم وقت ملاقات بگير، مي خواهم خدمت امام برسم. چند روزي بعد خواسته او عملي شد و قرار شد در وقت معين به اتفاق به ملاقات...
  7. eng shimi

    خاطرات زیبا از سرداران شهید و رزمندگان

    خاطرات دوستان شهید کلهری به نقل از سيد محمد رضا مصطفوي: از دير باز با شهيد گران قدر مصطفي کلهري آشنا بودم. آقا مصطفي در شجاعت بي باکي و استقامت کم نظير بود، در بحبوبه انقلاب هدايت و رهبري جوانان در مبارزات وتظاهرات خياباني را به عهده گرفته بود. تا اين که مورد تعقيب عوامل رژيم طاغوت قرار...
  8. eng shimi

    خاطرات زیبا از سرداران شهید و رزمندگان

    خاطرات دوستان شهید کلهری به نقل از مرتضي آهنگران: آقا مصطفي از صفات و ويژگي هايي برخوردار بود که اين ويژگي ها کمتر در افراد ديگر ديده مي شد. او در تربيت نيروي انساني دقت نظر زيادي مي کرد. و در بعد معنوي وقت زيادي را صرف مي نمود و کمتر به استراحت مي پرداخت. او نهايت تلاش را در رسيدگي به امور...
  9. eng shimi

    خاطرات زیبا از سرداران شهید و رزمندگان

    خاطرات دوستان شهید کلهری به نقل از سيد محمد رضا مصطفوي:آقا مصطفي شهادتي را دوست داشت که با پيکري خونين به ديدار معبود بشتابد، هر وقت با دوستانش مي نشست، سخن از شهادت به ميان مي آورد او مي گفت: مثل حضرت اسماعيل که در مسلخ عشق، دست و پا زد، من هم مي خواهم در خون خود بغلطم.در عمليات بدر پس از...
  10. eng shimi

    خاطرات زیبا از سرداران شهید و رزمندگان

    سيد محمد رضا مصطفوي:آقا مصطفي شهادتي را دوست داشت که با پيکري خونين به ديدار معبود بشتابد، هر وقت با دوستانش مي نشست، سخن از شهادت به ميان مي آورد او مي گفت: مثل حضرت اسماعيل که در مسلخ عشق، دست و پا زد، من هم مي خواهم در خون خود بغلطم.در عمليات بدر پس از انجام شناسايي، بچه هاي گردان را با وضعيت...
  11. eng shimi

    خاطرات زیبا از سرداران شهید و رزمندگان

    وقتی باکری فکر کرد همت یک ساواکی است حمید گفت: از سوریه که سوار اتوبوس شدم، چشمم به یک مرد جوان لاغر و چشم درشت افتاد که بهم خیره شده بود. یکریز مرا می‏پایید. اول توجهی بهش نکردم؛ اما نزدیکی مرز ایران دیدم این‌طور نمی‏شود. فکری شدم که نکند ساواکی باشد.خاطرات شیرین در روزگاران دفاع مقدس هم...
  12. eng shimi

    زندگی به رسم آسمانی ها...

    خاطرره ای از شهید ردانّی پور در فتح المبین به سختی مجروح شد. منتقل شد به بیمارستانی در تهران. وقتی حالش بهتر شد قصد بازگشت به جبهه داشت. اما هیچ پولی همراهش نبود. اما می دانست چه کند!عصر جمعه بود. مشغول دعای فرج شد. از خود آقا تقاضای کمک کرد. بعد از نماز جمعه جمعیتی برای ملاقات با جانبازان به...
  13. eng shimi

    گلستـان شهـدای باشگاه مهندسان ایران ...

    سحر است.نماز را در حرم امام می خوانیم و راه می افتیم. رسممان است که صبح روز اول برویم سر خاک.می رسیم.هنوز آفتاب نزده،اما همه جا روشن است.آقا آمده اند؛زودتر از بقیه،زودتر از ما. _ شما جرا این موقع صبح خودتون رو به زحمت انداختید؟ _ دلم برای صیادم تنگ شده.مدتیه ازش دور شده م. تازه دیروز به خاک...
  14. eng shimi

    | تفحص | خاطرات و روایات تفحص

    نيمه شعبان سال 1369 بود. گفتيم امروز به ياد امام زمان (عج) به‌دنبال عمليات تفحص مي‌رويم اما فايده نداشت. خيلي جست‌وجو كرديم پيش خود گفتيم يا امام زمان (عج) يعني مي‌شود بي‌نتيجه برگرديم؟ در همين حين 4 يا 5 شاخه گل شقايق را ديديم كه برخلاف شقايق‌ها، كه تك‌تك مي‌رويند، آنها دسته‌اي روييده...
بالا