نتایح جستجو

ازت خوشم اومد

باران گرفته این اتوبوس برهنه را کم کم مهی غلیظ تمامی صحنه را در این فضای گیج محقر اضافه است باید پیاده اش کنی آقا کلافه است

دو لکه ی قرمز دستمال ماتیکی خیال دور شدنهای بعد نزدیکی

من بی می ناب زیستن نتوانم بی باده کشیده بار تن نتوانم من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم

هر کس به طریقی دل ما ...." حتی تو" من آمدم و دروغ گفتم یا تو ؟ عشق تو به جان من توان می بخشد " لا حول و لا قوت الا ......." الا با تو !

من بحر عمان و یمم من گوهر و کان و یمم من چست و چالاک و یمم هذا جنون العاشقین !

یک وجب فاصله ماندست بیا توبه کنیم فاصله مثل حباب است بیا توبه کنیم هر دو بر دار انا الحق شده ایم و خدا مثل طناب است بیا توبه کنیم

تمام خانه سکوت وتمام شهر صداست از این سکوت گریزان از آن صدا بیزار

تو کمان کشیده و در کمین که زنی به تیرم و من غمین همۀ غمم بود از همین که خدا نکرده خطا کنی

تو گمان میبری که می خرامم اما من محزون تر از پنگوئن ها در گوشه ای بر گستره ای از یخ ایستاده ام علی موسوی گرمارودی

تا حالا ندیده بودم 4 نفر به یه بیت جواب بدن !!!!!!

بیا که بی تو چو ذهن کویر در عطشم درون دل نه قراری درون دیده نه خوابی

در این صحنه همان طور که میبینید بسیجی دلاور در سمت چپ صحنه (البته به علت جاگیریه غلط این گونه به نظر میرسد وگرنه تمامی عوامل بسیج در راست دیده خواهند شد ) با اسلحه نحیف خود به جان دشمن مزدور یورش برده چندی بعد او را به درک و خود را به فیض شهادت نایل میکند لطفا پلان بعد سعید جان .........

دریغ تو ای خاک ایران زمین کزین اهرمن مانده ای این چنین !

ممنونت میشم اگه زحمتشو بکشی راستی اگه چیزه بدرد بخوری داشتی دریغ نکن خوشحال میشم !

من و آن بید مجنون ساده مردیم چو مردان راحت و استاده مردیم بگو با باده نوشان ما دریغا به پای خم ز داغ باده مردیم