من سوار شدم!
البته استاد کلاس زبانم بودن ایشون
ایستاده بودم برا تاکسی
یهو 1 آقایی ترمز کرد
نگاه کردم دیدم ایشون هستن
گفتن:بفرمایید تا انیستیتو میرسونمتون
دیگه روم نشد زیادی تعارف کنم
عقب سوار شدم آخه جلو اشغال بود(ابته عمرا جلو سوار بشم)
جلو دختر کوچولو 1 ساله خوشکلش نشسته بود!
میخواست ببردش...