نتایح جستجو

  1. omran_morteza70

    قربانت شما خوبی؟

    قربانت شما خوبی؟
  2. omran_morteza70

    کفش های عجیب

    مرسی................
  3. omran_morteza70

    [IMG]

    [IMG]
  4. omran_morteza70

    [IMG]

    [IMG]
  5. omran_morteza70

    [IMG]

    [IMG]
  6. omran_morteza70

    [IMG]

    [IMG]
  7. omran_morteza70

    [IMG]

    [IMG]
  8. omran_morteza70

    [IMG]

    [IMG]
  9. omran_morteza70

    وقتی باختم، “مسیر” را یافتم؛ در بزرگراه زندگی همواره راهت، “راحت” نخواهد بود. هر چاله ای،...

    وقتی باختم، “مسیر” را یافتم؛ در بزرگراه زندگی همواره راهت، “راحت” نخواهد بود. هر چاله ای، “چاره ای” به تو می آموزد. دوباره فکر کن، فرصت ها “دو بار” تکرار نمی شوند. پس به خاطر داشته باش برای جلوگیری از پس رفت،“باید رفت”!! [IMG]
  10. omran_morteza70

    خدا خدا تلفن ندارد ، اما من با او صحبت میکنم فیسبوک ندارد ، اما من دوست او هستم توییتر ندارد...

    خدا خدا تلفن ندارد ، اما من با او صحبت میکنم فیسبوک ندارد ، اما من دوست او هستم توییتر ندارد ، اما من او را دنبال میکنم . . . [IMG]
  11. omran_morteza70

    دلت که گرفت ، دیگر منت زمین را نکش راه آسمان باز است ، پر بکش او همیشه آغوشش باز است ، نگفته...

    دلت که گرفت ، دیگر منت زمین را نکش راه آسمان باز است ، پر بکش او همیشه آغوشش باز است ، نگفته تو را می خواند اگر هیچکس نیست ، خدا که هست . . . [IMG]
  12. omran_morteza70

    سراب همین است دیگر… که هر صدایی در تنهایی می شنوم می گویم: جان دلم…؟!

    سراب همین است دیگر… که هر صدایی در تنهایی می شنوم می گویم: جان دلم…؟!
  13. omran_morteza70

    سراب همین است دیگر… که هر صدایی در تنهایی می شنوم می گویم: جان دلم…؟!

    سراب همین است دیگر… که هر صدایی در تنهایی می شنوم می گویم: جان دلم…؟!
  14. omran_morteza70

    سراب همین است دیگر… که هر صدایی در تنهایی می شنوم می گویم: جان دلم…؟!

    سراب همین است دیگر… که هر صدایی در تنهایی می شنوم می گویم: جان دلم…؟!
  15. omran_morteza70

    ...................................

    ...................................
  16. omran_morteza70

    [IMG]

    [IMG]
  17. omran_morteza70

    [IMG]

    [IMG]
  18. omran_morteza70

    اینجــا صـدای پـا زیــاد می شنــوم…! امــا هیچکــدام تــو نیستــی …! دلــــــم ؛ خـوش کرده...

    اینجــا صـدای پـا زیــاد می شنــوم…! امــا هیچکــدام تــو نیستــی …! دلــــــم ؛ خـوش کرده خــودش را بــه ایـن فکــر ؛ که شایــد ؛ پابرهنه بیایی …
  19. omran_morteza70

    بای..............................

    بای..............................
  20. omran_morteza70

    [[IMG] مادر کودکش را شیر می دهد و کودک از نور چشم مادر خواندن و نوشتن می آموزد وقتی کمی...

    [[IMG] مادر کودکش را شیر می دهد و کودک از نور چشم مادر خواندن و نوشتن می آموزد وقتی کمی بزرگتر شد کیف مادر را خالی می کند تا بسته سیگاری بخرد بر استخوان های لاغر و کم خون مادر راه می رود تا از دانشگاه فارغ التحصیل شود وقتی برای خودش مردی شد پا روی پا می اندازد و در یکی از کافه تریاهای...
بالا