نتایح جستجو

  1. P

    ► •*♥*•◄ اخبار باشگاه استقلال تهران ► •*♥*•◄

    :cap:اقایون و خانومای استقلالی سلام ...دم همتون گرم:cap:
  2. P

    مشاوره براي كارشناسي ارشد ... تا ارشد

    شما دقت نکردین من رشتم الکترونیکه همون الکترونیکم می خوام امتحان بدم ولی گفتم کنترل تا ذهنها منحرف بشه و دست زیاد نشه ولی اینا همش حرفه کنترل جیزه ،قدرت بده...به هر گرایشی که نمرمون برسه و شانس قبولیمون بیشتر باشه همون خوبه اصلا هم بد نیست ....ولی ایشاا...هر کی هر گرایشی دوست داره قبول شه
  3. P

    // ... به نفر بعدیتون یک شعر هدیه بدین ...\\

    ممنونم گلابتون عزیز تو ای شکوهمند من شکوه دلپسند من تو آن ستاره بوده ای که مهر آسمان شدی ز مهر برتر آمدی فراز کهکشان شدی به دره ها نگاه کن به ژرف دره ها نگر به تکه سنگهای سرد به ذره ها نگاه کن به من بتاب که سنگ سرد دره ام که کوچکم که ذره ام به من بتاب مرا ز شرم مهر خویش آب...
  4. P

    نیما یوشیج

    آنکه می گرید آنکه می گردد با گردش شب گفت و گو دارد با من به نهان. از برای دل من خندان ست آنکه می آید خندان خندان. مردم چشمم در حلقه چشم من اسیر می شتابد از پیش. رفته است از من، از آن گونه که هوش من از قالب سر نگه دور اندیش. تا بیابم خندان چه کسی و آنکه می گرید با او چه کسی ست. رفته هر محرم از...
  5. P

    نیما یوشیج

    تا صبح دمان تا صبح دمان، در این شب گرم افروخنه ام چراغ، زیراک می خواهم بر کشم به جا تر دیواری در سرای کوران. بر ساخته ام، نهاده کوری انگشت که عیب هاست با آن دارد به عتاب کور دیگر پرسش که چراست این، چرا آن. وین گونه به خشت می نهم خشت در خانه کور دیدگانی تا از تف آفتاب فردا بنشانمشان به سایبانان...
  6. P

    حمید مصدق

    ای ما همیشه با هم و بی هم پیوند پک تا بزند درمیان ما اینک کدام دست ؟ آه ای بیگانه وقتی تو مهربان باشی دنیای مهربانی داریم ای با تو هر چه هست توانایی در دست توست معجزه عیسایی وقتی بهار بود و گل رنگ رنگ بود آن شب شمیم عشق نخستین خویش را از دست مهربان تو بوییدم کنون بهار نیست تا...
  7. P

    حمید مصدق

    ای مهربان من من دوست دارمت چون سبزه های درست چون برگ سبزرنگ درختان نارون معیارهای تازه زیبایی با قامت تو سنجیده می شود زیبایی عجیب تو معیار تازه ای ست با غربت غریب فراوانش مانند شعر من این شعر بی قرین و این تفاخر از سر شوخی ست نازنین
  8. P

    فريدون مشيري

    روح چمن ای دوست چه پرسی تو که سهراب کجا رفت سهراب سپهری شد و سر وقت خدا رفت او نور سحر بود کزین دشت سفر کرد او روح چمن بود که با باد صبا رفت همراه فلق در افق تیره این شهر تایید و به آنجا که قدر گفت و قضا رفت ناگاه چو پروانه سبک خیز و سبکبال پیدا شد و چرخی زد و گل گفت و هوا رفت ای...
  9. P

    // ... به نفر بعدیتون یک شعر هدیه بدین ...\\

    ممنون hami_life عزیز همه ی هستی من ایه ی تاریکیست که ترا تکرار کنان به سحر گاه شگفتن ها و رستن های ابدی خواهد برد من در این ایه ترا اه کشیدم،اه من در این ایه ترا به درخت و اب اتش ÷یوند زده ام
  10. P

    خودتو با یه شعر وصف کن...!

    هرگز ارزو نکرده ام یک ستاره در سراب اسمان شوم یا چو روح برگزیدگان همنشین خامش فرشتگان شوم هر گز از زمین جدا نبوده ام با ستاره اشنا نبوده ام روی خاک ایستاده ام ... از دریچه ام نگاه میکنم جز طنین یک ترانه نیستم جاودانه نیستم
  11. P

    مشاوره براي كارشناسي ارشد ... تا ارشد

    :thumbsup2: داداش شما خودت می خوای قدرت بدی چرا داری مشتری می ÷رونی با اینکارا شرکت کننده کمتر که نمیشه،بیشترم میشه ...حالا که اینجوریه دوستان گرایش قدرت خیلی خیلی خوبه ولی گرایش کنترل جیزه بهتره گرایشه دیگه ای انتخاب کنید:biggrin:;)
  12. P

    شوخی با آواتارها و امضاها...

    سلام بابا خدا بد نده ایشاا... که زود خوب بشی ،فکر خوبیه همونطوری که قبلا بهت گفتم یه مسابقه نظر سنجی باشه که بهترین کار و کاربر انتخاب بشه و به قول تو یه یادبود بهش اهدا بشه...;)
  13. P

    با مهدي اخوان ثالث

    ادامه ی شعر دلیران من ! ای شیران زنان ! مردان ! جوانان ! کودکان ! پیران وبسیاری دلیرانه سخنها گفت اما پاسخی نشنفت اگر تقدیر نفرین کرد یا شیطان فسون ، هر دست یا دستان صدایی بر نیامد از سری زیرا همه ناگاه سنگ و سرد گردیدند از اینجا نام او شد شهریار شهر سنگستان پریشانروز مسکین تیغ در دستش...
  14. P

    با مهدي اخوان ثالث

    قصه ی شهر سنگستان دو تا کفتر نشسته اند روی شاخه ی سدر کهنسالی که روییده غریب از همگنان در ردامن کوه قوی پیکر دو دلجو مهربان با هم دو غمگین قصه گوی غصه های هر دوان با هم خوشا دیگر خوشا عهد دو جان همزبان با هم دو تنها رهگذر کفتر نوازشهای این آن را تسلی بخش تسلیهای آن این نوازشگر خطاب ار...
  15. P

    شوخی با آواتارها و امضاها...

    آخه پوريا تو این ایده های بکر رو از کجا ميا ری...دمت گر م
  16. P

    // ... به نفر بعدیتون یک شعر هدیه بدین ...\\

    هان آهوی فراری این صحرا تا دوردست می نگرم صیاد نیست در پی صید تو بازگرد قدری درنگ در بر من قدری درنگ کن آهو
  17. P

    خودتو با یه شعر وصف کن...!

    دست ها می سایم تا داری بگشایم. بر عبث می پایم که به در کس آید. در و دیوار به هم ریخته شان بر سرم می شکند.
  18. P

    نیما یوشیج

    ادامه ی شعر ای شب در سایه ی آن درخت ها چیست کز دیده ی عالمی نهان است ؟ عجز بشر است این فجایع یا آنکه حقیقت جهان است ؟ در سیر تو طاقتم بفرسود زین منظره چیست عاقبت سود ؟ تو چیستی ای شب غم انگیز در جست و جوی چه کاری آخر ؟ بس وقت گذشت و تو همانطور استاده به شکل خوف آور تاریخچه ی...
  19. P

    نیما یوشیج

    ای شب هان ای شب شوم وحشت انگیز تا چند زنی به جانم آتش ؟ یا چشم مرا ز جای برکن یا پرده ز روی خود فروکش یا بازگذار تا بمیرم کز دیدن روزگار سیرم دیری ست که در زمانه ی دون از دیده همیشه اشکبارم عمری به کدورت و الم رفت تا باقی عمر چون سپارم نه بخت بد مراست سامان و ای شب ،‌نه توراست هیچ...
  20. P

    با مهدي اخوان ثالث

    آواز کرک بده ... بدبد ... چه امیدی ؟ چه ایمانی ؟ کرک جان ! خوب می خوانی من این آواز پکت را درین غمگین خراب آباد چو بوی بالهای سوخته ت پرواز خواهم داد گرت دستی دهد با خویش در دنجی فراهم باش بخوان آواز تلخت را ، ولکن دل به غم مسپار کرک جان ! بنده ی دم باش بده ... بد بد راه هر پیک و پیغام...
بالا