نتایح جستجو

  1. hami_life

    شفیعی کدکنی

    گفت و گو گفتم : این باغ ار گل سرخ بهاران بایدش ؟ گفت : صبری تا کران روزگاران بایدش تازیانه ی رعد و نیزه ی آذرخشان نیز هست گر نسیم و بوسه های نرم باران بایدش گفتم آن قربانیان پار آن گلهای سرخ ؟ گفت : آری ناگهانش گریه آرامش ربود وز پی خاموشی طوفانی اش گفت : اگر در سوک شان ابر می خواهد...
  2. hami_life

    شفیعی کدکنی

    پرسش آنجا هزار ققنوس آتش گرفته است اما صدای بال زدن شان را در اوج اوج مردن اوج دوباره زادن نشنیده ام هرگز وقتی که با شکستن یک شیشه مردابک صبوری یک شهر را یکباره می توانی بر هم زد ای دست های خالی! از چیست حیرانی ؟ گویا گلهای گرمسیری خونین را در سردسیر این باغ بیهوده کاشتند آب و هوای...
  3. hami_life

    شفیعی کدکنی

    من درنگ می کنم تو درنگ می کنی ما درنگ می کنیم خاک و میل زیستن در این لجن می کشد مرا تورا به خویشتن لخظه لحظه با ضمیر خویش جنگ می کنیم وین فراخنای هستی و سرود را به خویش تنگ می کنیم همچو آن پیامبر سچید موی پیر لحظه ای که پور خویش را به قتلگاه می کشید از دو سو این دو بانگ می شنید بانگ خاک سوی خویش...
  4. hami_life

    سوالات و مشکلات کامپیوتری خود را در اینجا مطرح کنید!

    با سلام و خسته نباشید ببخشید این سیستم ما وقتی 1 صفحه رو از اینترنه می گیرم فونتش رو نمی خونه و قاطیش می کنه مشکل کجاست اگه راهنماییم کنید ممنون می شم
  5. hami_life

    مشاعرۀ سنّتی

    یاری که مرا کرده فراموش تویی تو با مدعیان کشته هم اغوش تویی تو
  6. hami_life

    معتقد به عشق قبل از ازدواج هستید یا بعد از ازدواج؟

    من اصلا" به عشق معتغد نیستم هر وقت پول داشتی عاشق شو چه قبل از ازدواج چه بعد از اون
  7. hami_life

    درخواست اشعار کارو

    نمی دونم منظورت از کاملش چیه کتابش رو می خوای ؟ من از کارو شعر زیاد دارم یعنی همرو بزارم ؟
  8. hami_life

    سیمین بهبهانی

    گفتا که می بوسم تو را ، گفتم تمنا می کنم گفتا اگر بیند کسی ، گفتم که حاشا می کنم گفتا ز بخت بد اگر ، ناگه رقیب آید ز در گفتم که با افسونگری ، او را ز سر وا می کنم گفتا که تلخی های می گر نا گوار افتد مرا گفتم که با نوش لبم ، آنرا گوارا می کنم گفتا چه می بینی بگو ، در چشم چون آیینه ام گفتم که من...
  9. hami_life

    شوخی با آواتارها و امضاها...

    دومی شمایید؟:whistle:
  10. hami_life

    درخواست اشعار کارو

    زین سپس با دگران عشق و صفا خواهم کرد همچو تو یکسره من ترک وفا خواهم کرد زین سپس جای وفا چو تو جفا خواهم کرد ترک سجاده و تسبیح و َردا خواهم کرد گذر از کوی تو چون باد صبا خواهم کرد هرگز این گوش من از تو سخن حق نشنید مردمان گوش به افسانهَ زاهد ندهید داده از پند به من پیر خرابات نوید کز تو...
  11. hami_life

    درخواست اشعار کارو

    شبی در حال مستی تکیه بر جای خدا کردم در آن یک شب خدایی من عجایب کارها کردم جهان را روی هم کوبیدم ، از نو ساختم گیتی ز خاک عالم کهنه جهانی نو بنا کردم کشیدم بر زمین از عرش ، دنیا دار سابق را خدا را بندۀ خود کرده ، خود گشتم خدای او خدایی با تسلط هم به ارض و هم سما کردم میان آب شستم سر یه سر برنامۀ...
  12. hami_life

    درخواست اشعار کارو

    سلام من دو سه تا شعر از کارو دارم برات می زارم شاید کمکت کنه ببخشید که کاملشو ندارم اگه شعر خاصی ازش مد نظرته بگو برات بزارم
  13. hami_life

    با مهدي اخوان ثالث

    6. گزارش شعر اكنون در اين بخش پس از نقل هر بند از شعر به گزارش آن ميپردازيم: بند اول: آسمانش را گرفته تنگ در آغوش ابر با آن پوستين سرد نمناكش باغ بيبرگي، روز و شب تنهاست، با سكوت پاك غمناكش. ابر با آن پوستين سرد و نمناكي كه پوشيده، آسمان باغ را تنگ در آغوش گرفته است. باغ بيبرگي با سكوت پاك و...
  14. hami_life

    با مهدي اخوان ثالث

    نقد و بررسي شعر «باغ من» از اخوان ثالث نقد و بررسي شعر «باغ من» از اخوان ثالث 1. قافية شعر شعر چندان طولاني نيست و تنها در پنج بند چهار مصراعي سروده شده و از اين جهت كوتاهتر از «زمستان» است «زمستان 38 مصراع دارد و «باغ من» بيست مصراع)1. تفاوت ديگر آن با «زمستان» در اين است كه «باغ من» قافية...
  15. hami_life

    حافظ

    سلامی چو بوی خوش آشنایی بدان مردم دیده روشنایی درودی چو نور دل پارسایان بدان شمع خلوتگه پارسایی نمی​بینم از همدمان هیچ بر جای دلم خون شد از غصه ساقی کجایی ز کوی مغان رخ مگردان که آن جا فروشند مفتاح مشکل گشایی عروس جهان گر چه در حد حسن است ز حد می​برد شیوه بی​وفایی دل خسته من گرش همتی هست...
  16. hami_life

    حافظ

    ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی دل بی تو به جان آمد وقت است که بازآیی دایم گل این بستان شاداب نمی​ماند دریاب ضعیفان را در وقت توانایی دیشب گله زلفش با باد همی​کردم گفتا غلطی بگذر زین فکرت سودایی صد باد صبا این جا با سلسله می​رقصند این است حریف ای دل تا باد نپیمایی مشتاقی و مهجوری دور از...
  17. hami_life

    حافظ

    بمژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم بیا کز چشم بیمارت هزاران درد برچینم الا ای همنشین دل که یارانت برفت از یاد مرا روزی مباد آندم که بی یاد تو بنشینم جهان پیرست و بی بنیاد ازین فرهادکش فریاد که کرد افسون و نیرنگش ملول از جان شیرینم ز تاب آتش دوری شدم غرق عرق چون گل بیار ای باد شبگیری نسیمی...
  18. hami_life

    حافظ

    دوش می آمد و رخساره بر افروخته بود تا کجا باز دل غم زده ای سوخته بود رسم عاشق کشی و شیوۀ شهر آشوبی جامه ای بود که بر قامت او دوخته بود جان عشاق ، سپند رخ خود می دانست وآتش چهره بدین کار برافروخته بود گرچه می گفت که زارت بکشم ، می دیدم که نهانش نظری با من دلسوخته بود کفر زلفش ره دین می زد...
  19. hami_life

    حافظ

    خواجه شمسالدين محمد، حافظ شيرازي، يكي از بزرگترين شاعران نغزگوي ايران و از گويندگان بزرگ جهان است كه در شعرهاي خود «حافظ» تخلص نمودهاست. در غالب مأخذها نام پدرش را بهاءالدين نوشتهاند و ممكن است بهاءالدين _عليالرسم_ لقب او بودهباشد. محمد گلندام، نخستين جامع ديوان حافظ و دوست و همدرس او، نام و...
  20. hami_life

    مولانا

    امروز دیدم یار را آن رونق هر کار را میشد روان بر آسمان همچون روان مصطفی خورشید از رویش خجل گردون مشبک همچو دل از تابش او آب و گل افزون ز آتش در ضیا گفتم که بنما نردبان تا بر روم بر آسمان گفتا سر تو نردبان سر را درآور زیر پا چون پای خود بر سر نهی پا بر سر اختر نهی چون تو هوا را بشکنی پا بر...
بالا