بادوستم رفته بودیم دانشکده حقوق که دوستشو ببینه....من دیدم دارن باهم حرف میزنن رفتم لابی دانشکده رو ببینم
چشم خورد به پردهای خوشگله اویزون پنجرهاشون....چون فاصلم زیادبود بادوستم....صداش کردم(دادزدم) گفتم ببین اینا پرده دارن مانداریم..چند بار گفتم
دوستم اومد بهم گفت خفه شو...بعدفهمیدم
لابیش خیلی...