میعاد
میعاد
در فراسوی مرزهای تن ات
تو را دوست می دارم.
آینه ها و شب پره های مشتاق را به من بده,
روشنی و شراب را
آسمان بلند و کمان گشاده ی پل
پرنده ها و قوس و قزح را به من بده
و راه آخرین را
در پرده یی که می زنی مکرر کن.
***
در فراسوی مرزهای تن ام
تو را دوست می دارم.
در آن دوردست بعید
که...