چه دلتنگم در اين غوغا
چه دلتنگم در اين فريادچه بيهوده غمگينم
صداي انفجاري از دور مي آيد
صداي سهمگين درد يك مرد
صداي غرش طوفان
و اين غوغا ...
و اين تشويش بيهوده
و قلبم مملو از درد است
و دوري...
شبچراغ درد هاي من
دلم تنگ است
پس فرياد بايد كرد
درد دوري را از فراق تو
دلم تنگ يك لحظه با تو بودن
كاش...