گمان مبر که دل از عشق تو سیر شده
دلم به پنجره فولاد تو زنجیر شده
یکسال شد که نیامدم به پابوست
ولی به وسعت یک عمر برای من دیر شده
چه حال عجیبیست آن لحظه ی اذن دخول
که شاه و گدا همه پیش تو سر به زیر شده
تو ضامن من باش واین بار هم دست من برگیر
دوباره حال زمین وزمانه ام نفس گیر شده
[IMG]
قصه دیو و دلبرو شنیدی؟
دلبر عاشق دیو میشه، با گفتن یه جمله دوستت دارم، دیو تبدیل به ادم میشه،
حالا قصه منو گوش کن :یه روزی عاشق یه ادم شدم، اما تا بهش گفتم دوستت دارم، تبدیل به یه دیو سنگدل شد!
ولی من هنوزم احمقانه دوسش دارم ....
گمان مبر که دل از عشق تو سیر شده
دلم به پنجره فولاد تو زنجیر شده
یکسال شد که نیامدم به پابوست
ولی به وسعت یک عمر برای من دیر شده
چه حال عجیبیست آن لحظه ی اذن دخول
که شاه و گدا همه پیش تو سر به زیر شده
تو ضامن من باش واین بار هم دست من برگیر
دوباره حال زمین وزمانه ام نفس گیر شده
[IMG]
گمان مبر که دل از عشق تو سیر شده
دلم به پنجره فولاد تو زنجیر شده
یکسال شد که نیامدم به پابوست
ولی به وسعت یک عمر برای من دیر شده
چه حال عجیبیست آن لحظه ی اذن دخول
که شاه و گدا همه پیش تو سر به زیر شده
تو ضامن من باش واین بار هم دست من برگیر
دوباره حال زمین وزمانه ام نفس گیر شده
[IMG]
گمان مبر که دل از عشق تو سیر شده
دلم به پنجره فولاد تو زنجیر شده
یکسال شد که نیامدم به پابوست
ولی به وسعت یک عمر برای من دیر شده
چه حال عجیبیست آن لحظه ی اذن دخول
که شاه و گدا همه پیش تو سر به زیر شده
تو ضامن من باش واین بار هم دست من برگیر
دوباره حال زمین وزمانه ام نفس گیر شده
[IMG]
گمان مبر که دل از عشق تو سیر شده
دلم به پنجره فولاد تو زنجیر شده
یکسال شد که نیامدم به پابوست
ولی به وسعت یک عمر برای من دیر شده
چه حال عجیبیست آن لحظه ی اذن دخول
که شاه و گدا همه پیش تو سر به زیر شده
تو ضامن من باش واین بار هم دست من برگیر
دوباره حال زمین وزمانه ام نفس گیر شده
[IMG]
گمان مبر که دل از عشق تو سیر شده
دلم به پنجره فولاد تو زنجیر شده
یکسال شد که نیامدم به پابوست
ولی به وسعت یک عمر برای من دیر شده
چه حال عجیبیست آن لحظه ی اذن دخول
که شاه و گدا همه پیش تو سر به زیر شده
تو ضامن من باش واین بار هم دست من برگیر
دوباره حال زمین وزمانه ام نفس گیر شده
[IMG]
گمان مبر که دل از عشق تو سیر شده
دلم به پنجره فولاد تو زنجیر شده
یکسال شد که نیامدم به پابوست
ولی به وسعت یک عمر برای من دیر شده
چه حال عجیبیست آن لحظه ی اذن دخول
که شاه و گدا همه پیش تو سر به زیر شده
تو ضامن من باش واین بار هم دست من برگیر
دوباره حال زمین وزمانه ام نفس گیر شده
[IMG]
گمان مبر که دل از عشق تو سیر شده
دلم به پنجره فولاد تو زنجیر شده
یکسال شد که نیامدم به پابوست
ولی به وسعت یک عمر برای من دیر شده
چه حال عجیبیست آن لحظه ی اذن دخول
که شاه و گدا همه پیش تو سر به زیر شده
تو ضامن من باش واین بار هم دست من برگیر
دوباره حال زمین وزمانه ام نفس گیر شده
[IMG]
گمان مبر که دل از عشق تو سیر شده
دلم به پنجره فولاد تو زنجیر شده
یکسال شد که نیامدم به پابوست
ولی به وسعت یک عمر برای من دیر شده
چه حال عجیبیست آن لحظه ی اذن دخول
که شاه و گدا همه پیش تو سر به زیر شده
تو ضامن من باش واین بار هم دست من برگیر
دوباره حال زمین وزمانه ام نفس گیر شده
[IMG]