ی بار میخواستیم بریم سفر درسی با بچه ها واستاد منو دوستم دیر اومده بودیم فقط صندلی جلو همردیف استاد خالی مونده بود منو دوستم نشستیم اونجا .وسط راه استاد ی مورد درسیو به بچه ها نشون دادش هی میگفت تکرار کنید بعدبا خنده به منم میگفت بزار تکرار کنن خوبه یاد میگیرن حالا انگار من فیلسوف بودم تحویل...