نتایح جستجو

دستی به دامن تو و دستی بر آسمان دست دگر کجاست که خاکی به سر کنم؟:gol:

سلام مرسی از لطفتون میتونم در اینباره یک تاپیک برا خودم داشته باشم؟:smile:

یار باید که غم یار خورد یار کجاست؟ غم دل هست فراوان دل غمخوار کجاست؟ ماه من روشنی دیده ی بیدار منست یارب آن روشنی دیده ی بیدار کجاست؟ نرگس چشم تو مردم کشی آموخت ولی چشم او را مژه و غمزه ی خونخوار کجاست؟ شد گرفتار "فغانی" به کمند غم عشق کس نپرسید که آن صید گرفتار کجاست شعر از بابا فغانی...

دوشینه کجا بودی و مهمان که بودی؟ دل بی تو بجان بود و تو جانان که بودی؟ این غصه مرا کشت که غمخوار که گشتی؟ این درد مرا سوخت که درمان که بودی؟ با خال سیه مردم چشم که شدی باز؟ با روی چو مه شمع شبستان که بودی؟ من با دل آشفته چه دانم که تو امشب جمعیت احوال پریشان که بودی؟ دور از تو سیه بود شب...

خدا رو شکر سر جاشه:D یک تایک زدم اگه تایید بشه اینو گذاشتم یادم نره تو اون بنویسمش:D مرسی عزیزم:cool:

ما ناز دلبران پری رو نمی کشیم با گلرخان معامله ی ما نمی شود:gol:

رفیقی بایدم همدم،به شادی یار و در غم هم وزین خویشان نا محرم برا بیگانگی باید:gol: ........................مرا بیگانگی باید

http://sound-code.majiddownload.com/12478/1375581293.mp3

یارب نگاه کس با کس آشنا مکن گر میکنی،کرم کن و از هم جدا مکن:gol: یارب نگاهِ کس به کسی آشنا مکن

در قيامت كه سر از خاك بدر خواهم كرد باز هم در طلبت، خاك بسر خواهم كرد :gol:

دوستت دارم پریشان‌، شانه می‌خواهی چه کار؟ دام بگذاری اسیرم‌، دانه می‌خواهی چه کار؟ تا ابد دور تو می‌گردم‌، بسوزان عشق کن ‌ ای که شاعر سوختی‌، پروانه می‌خواهی چه کار؟ مردم از بس شهر را گشتم یکی عاقل نبود راستی تو این همه دیوانه می‌خواهی چه کار؟ مثل من آواره شو از چاردیواری درآ در دل من...

هر کسی برداشت چیزی را ز اسباب جهان من از این دنیای فانی دست را برداشتم:gol:

تا صبح من و خدا نشستیم و فقط درباره ی تنهایی هم حرف زدیم:gol:

سلام یک تاپیک با عنوان ابیات و اشعار ناب پارسی ایجاد کردم برای جمع کردن اشعار ناب و پر مفهوم از ادبیات قدیم و جدید امیدوارم مورد تایید واقع بشه:smile: متشکرم

..::اشعار و ابیات ناب پارسی::.. ..::اشعار و ابیات ناب پارسی::.. خیلی از ابیات و اشعار شاعرای قدیم و معاصر ما مفاهیم خاص رو با بیان زیبای شعر مطرح می کنند. شاید خالی از لطف نباشد که مجموه ای از این اشعار غنی رو کنار هم داشته باشیم:king: من نه آنم که دو صد مصرع رنگین گویم من چو فرهاد یکی...

[IMG]

تبریک:) [IMG]

خدا رو شکر که دوس داری داشتماز خودم نا امید میشدما یه جوون رو امیدی تازه دادی:D فدای تو مهربون

ها میدونم هر چی دوس نداری میفرستی برا من:D در دلم بود که ادم شوم اما نشدم بی خبر از همه عالم شوم اما نشدم من برعکس همه ادمام دیگه فک کنم گلی که خدا داشت ازش منو میساخته ساخت چین بوده:D

هر چه دیدیم درین باغ، ندیدن به بود هر گل تازه که چیدیم، نچیدن به بود:gol: