اي سنگ، اي دلت براي نرمي تنگ، من چو شرح قصه مي گويم، تو بگو تو سنگي يا او سنگ
نه توان از پيش، نه قرار از پس، نه دمي نزديك، كه هميشه دوردست. نه رفتهاست كه بميرد، نه هست كه بگويند "هست". نه راهي كه راه راست، نه كويي، كه همه بنبست. نه سلامي و سلامتي، كه همه را روزگارش خست. نه كلامي كه به كار...