مردی با خود زمزمه کرد: خدایا با من حرف بزن
یک سار شروع به خواندن کرد ! اما مرد نشنید!
مرد فریاد برآورد خدایا با من حرف بزن.......
آذرخش در آسمان غرید ، اما مرد اعتنایی نکرد!
مرد به اطراف خود نگاه کرد و گفت : تو کجایی ؟؟؟؟
بگذار تو را ببینم ......
ستاره ای درخشید، اما مرد ندید!
مرد...