رفتم گفتم: «ممکن است حمید جا بمونه، بذار برن بیارنش!» گفت: «حمید دیگه شهید شده، باید بمونه، اون جوانی باید برگرده که زخمی شده و میتونه زنده بمونه، هر موقع شهدای دیگه رو آوردید عقب، اون وقت حمید رو هم بیارید!» دستوره، دستور، ریاست بلد نبود، اما اداره میکرد.