نتایح جستجو

سلام خواهش میکنم مگه اسفندی ها چیجوری هستن؟

ایشالله تراکتور ببره ما تو خونمون فقط یه استقلالی داریم اونم بابامه بقیعه بیطرفیم اما قرمز هم یکمی دوست داریمااااااااااا

می دونستم دیگه خیلی باهوشم چشم یادم می مونه دیگه

نگفته بودید خب .من ازکجا بایستی بدنم؟من دوسال پیش تولد که رفته بودیم راهیان نورخودم یادم رفته بود ابجیم بهم اسم اس داد یادم اومد فروردین بود؟

خو معلومه تراختور:D فقط تراکتور

سلام سلام مرسییییییییییییی خیییییییییییییلی متشکرم تولد عید شما هم مبارک:biggrin:

طلوع می کند آن آفتاب پنهانی ز سمت مشرق جغرافیای عرفانی دوباره پلک دلم می پرد نشانه ی چیست؟ شنیده ام که می آید کسی به مهمانی کسی که سبزتر است از هزار بار بهار کسی شگفت کسی آن چنانکه میدانی کسی که نقطه ی آغاز هرچه پرواز است تویی که در سفر عشق خط پایانی تویی بهانه ی آن ابرها که می گریند بیا که صاف...

خدا بهمرات

بفرستید خب من میتونم یه مهد کودک بچرخونم اینقدر که بچه هارو دوست ارم و بچه های هم من رو دوست دارم

چرا اون از اول چهارمی اینقدر شلخته اس بچه یه دستی به سر رو بچه می کشیدی گناه داره بچه مثلا مادر ی خدایی نکرده اصلا فکر کنم به حرفت نکرده وشگونش گرفتی ؟ اره؟ راستشو بگو؟ بگو بیاد پیش دایی میبرمش شهر بازی :biggrin:

:child: چی خوشگل بود

چه اسفندها دود کردیم برای تو ای روز اردیبهشتی که گفتند این روزها می رسی از راه

کسی .... می آید .......

1-خب به خیلی ها نگفتم که چقدر خوبن چقدر مهربونن چون از دست دادمشون. 2-به خیلی ها هم نگفتم که چرا اینقدر بی انصافید. جمله ی دوم یا گروه دوم بی خیالش. از اینجا به همه ی اونایی که میخواستم یه چیزی بگم والان نیستن میگم.............. میگم دوستتون دارم تا ابد

طلوع می کند آن آفتاب پنهانی ز سمت مشرق جغرافیای عرفانی دوباره پلک دلم می پرد نشانه ی چیست؟ شنیده ام که می آید کسی به مهمانی کسی که سبزتر است از هزار بار بهار کسی شگفت کسی آن چنانکه میدانی کسی که نقطه ی آغاز هرچه پرواز است تویی که در سفر عشق خط پایانی تویی بهانه ی آن ابرها که می گریند بیا که صاف...

طلوع می کند آن آفتاب پنهانی ز سمت مشرق جغرافیای عرفانی دوباره پلک دلم می پرد نشانه ی چیست؟ شنیده ام که می آید کسی به مهمانی کسی که سبزتر است از هزار بار بهار کسی شگفت کسی آن چنانکه میدانی کسی که نقطه ی آغاز هرچه پرواز است تویی که در سفر عشق خط پایانی تویی بهانه ی آن ابرها که می گریند بیا که صاف...

طلوع می کند آن آفتاب پنهانی ز سمت مشرق جغرافیای عرفانی دوباره پلک دلم می پرد نشانه ی چیست؟ شنیده ام که می آید کسی به مهمانی کسی که سبزتر است از هزار بار بهار کسی شگفت کسی آن چنانکه میدانی کسی که نقطه ی آغاز هرچه پرواز است تویی که در سفر عشق خط پایانی تویی بهانه ی آن ابرها که می گریند بیا که صاف...

چه اسفندها دود کردیم برای تو ای روز اردیبهشتی که گفتند این روزها می رسی از راه

چه اسفندها دود کردیم برای تو ای روز اردیبهشتی که گفتند این روزها می رسی از راه

چه اسفندها دود کردیم برای تو ای روز اردیبهشتی که گفتند این روزها می رسی از راه