مشغله
روزی هیزم شکنی در یک شرکت چوب بری دنبال کار می گشت و نهایتا" توانست برای خودش کاری پیدا کند. حقوق و مزایا و شرایط کار بسیار خوب بود، به همین خاطر هیزم شکن تصمیم گرفت نهایت سعی خودش را برای خدمت به شرکت به کار گیرد. رئیسش به او یک تبر داد و او را به سمت محلی که باید در آن مشغول می شد...
صدای تو بیداری بیشه آواز سبز برگه
صدای تو پر وسوسه مثل شب خونیه تگرگه
صدای تو آهنگ شكستن
بغض یه دنیا حرفه
تصویری از آغاز صریح قندیل نور و برفه
هیچ كی مثل تو نبود هیچ كی مثل تو منو باور نكرد
هیچ كی با من مثل تو توی نقد شب من سفر نكرد
هیچ كی مثل تو نبود ساده مثل بوی پاك اطلسی
یا بلوغ یك...
تو را دوست تر می دارم از رؤیاهای خویش
چرا که تو به بار نشستن ِ تمام رؤیاهایی!
بآورد ِ تمام آرزوها!
مرا از رفاقتی بی مرز سرشار می کنی
تا دوست بدارم جهان ِ پیرامن خود را،
آبشار ُ خورشید ُ درختان را،
پرندگان ُ ماهُ سرزمینم را،
و تو را!
معبودا ...!
نمیدانم در کدامین بیراهه زندگی دست تو را رها کرده ام!
اما این را خوب میدانم که اگر دلیل شکست های دیروزم را امروز فهمیده ام به خاطر این است که تو دوباره دست مرا گرفته ای...
خدایا منو ببخش
شهادت با شکنجههای قرون وسطایی
گفتند كه بیایید معراج شهدای تهران برای شناسایی شهدا. من رفتم و به محض دیدن جنازه نادر، مثل اینكه آب سردی روی آتش وجودم ریخته باشند، یك دفعه آرام شدم. آن شش روز بر من سخت گذشت. با دیدن جنازه برادرم، آرامش پیدا كردم و همانجا گفتم: حسین جان! جز این، از تو توقع...
صدای تو بیداری بیشه آواز سبز برگه
صدای تو پر وسوسه مثل شب خونیه تگرگه
صدای تو آهنگ شكستن
بغض یه دنیا حرفه
تصویری از آغاز صریح قندیل نور و برفه
هیچ كی مثل تو نبود هیچ كی مثل تو منو باور نكرد
هیچ كی با من مثل تو توی نقد شب من سفر نكرد
هیچ كی مثل تو نبود ساده مثل بوی پاك اطلسی
یا بلوغ یك...