نتایح جستجو

وای خاک به سرم اینجاس که ! [IMG]

[IMG] اینو تو صفحه بیژن خان یافتیدم ... فخط قادره جون نبینتش که با لنگه کفش میذاره دنبالم [IMG][IMG]:w45: دفتره با صورت اومده زمین که کاغذش اینخده چوروکیده

رو چیشم ، اگه این الک نت بذاره هرچی اراده کنی موحیا موکنم علیک سیلام رفیخ

موطن معشوق چون شیراز بود زان ره آن شهباز در پرواز بود شهر شیراز است و برج اولیاست مهبط عشق است و جای کبریاست کعبه حق است و شیراز است این جلوه‌گاه حضرت راز است این هفت شهر عشق جز شیراز نیست جز زیارتگاه اهل راز نیست

آخی آسمون .. کوه ... یه ذره زودتر بری بیرون عکسات خوشجل تر میشنا ! [IMG]

تو این سیستمم ندارم .... دیدیا ، فخط من نگفتم کار خودمه !!

جون یه دونه بچم آخرین نخاشیه تموم شده ام همون پیره مرد هنریه بود [IMG]

دونخطه دیییییییییییییییییییییییییییی منم از این عکسا زیاد میگیرم

شبها گذرد که دیده نتوانم بست مردم همه از خواب و من از فکر تو مست باشد که به دست خویش خونم ریزی تا جان بدهم دامن مقصود به دست

اوهوم ، بذار بینیم چیا چشتو میگیرن

الهـــــــــی ، چه نازه

ما را همه شب نمی​برد خواب ای خفته روزگار دریاب

خوب جواب سوال اولو گرفتم :دی

فخط 2 تا سوال : 1- شرا جمله ات جمعه ولی عکس و لینک تکه 2-طلوعه یا غروب ؟! :دی

باوووشه ، تونستی حواسمو پرت کنی ! عکس خوشجلیه ... چی شد افتادی تو کار عکس ؟؟!! :دی

روی غمی راه افتاده ام به شبی نزدیکم ، سیاهی من پیداست : در شب (( آن روزها )) فانوس گرفته ام درخت اقاقیا در روشنی فانوس ایستاده برگ هایش خوابیده اند ، شبیه لالایی شده اند

[IMG] چه خبر از طراحی ؟!

[IMG]

گفتم میشه شنااااااااااخت [IMG][IMG]

تا به کی باید رفت از دیاری به دیار دیگر نتوانم ، نتوانم جستن هر زمان عشقی و یاری دیگر کاش ما آن دو پرستو بودیم که همه عمر سفر می کردیم از بهاری به بهاری دیگر آه ، اکنون دیریست که فرو ریخته در من ، گویی ، تیره آواری از ابر گران چو می آمیزم ، با بوسهٔ تو روی لبهایم ، می پندارم می سپارد جان ، عطری...