نتایح جستجو

باید ببینمت ! چرا که روی نوار قلبی ام پیوسته نام تو بود و پزشک نیز بر آخرین نسخه ام . . . تو را تجویز کرده است ! ! ! بیا ، تا دیر نشده . یه صفحه سفید، به همراه یک قلم این بار حرف ،حرف نگفته ست یک حرف تازه نه از تو ... هی فکر می کنم هی با قلم به کاغذ سیخ می زنم اما دیگر تمام صفحه...

گفتم: خدای من، دقایقی بود در زندگانیم که هوس می کردم سر سنگینم را که پر از دغدغه ی دیروز بود و هراس فردا، بر شانه های صبورت بگذارم آرام برایت بگویم و بگریم، در آن لحظات شانه های تو کجا بود؟ گفت: عزیزتر از هر چه هست، تو نه تنها در آن لحظات دلتنگی که در تمام لحظات بودنت برمن تکیه کرده بودی،...

زير بـاران با ياد تو ميروم بـه دنبال جاي پـاي تـو تـو را مـي پرستـم من شـبانـه بـراي لحـظه هـاي شادمانه بـراي بـا تو بودن صادقـانـه مـي آيم من بـه پيشـت عاشقانه بـه تودل بستـم من شاعرانه اما افسـوسازدرك زمانه چه زيباست راز زمانه...

از عمق جانم. برای هر نگاهت میمیرم.برای هر لبخندت جان میدهم. تو نیستی اما من احساست مکنم... میبویمت... میبوسمت... باورت میکنم... :?

همه شعرها را گشتم . . نشانی از تو نیافتم برای تو باید شعری دیگر سرود . تو . . خود منی در قالبی دیگر . . ساده تر . . پاک تر . . غریب تر . . مسحور تر . یا نیمه ی منی فرسنگها دورتر از من . . چونان که امتداد بهت نگاه من در همه چیز حسرت نشانی از تو یافتن است .

بنام تو برای تو فدای تو توی دنیا هیچ مال و منالی ندارم اما ستاره های آسمون هرچی شمردم مال تو شعرهای عاشقونه هرچی سرودم مال تو تو قمار زندگی هرچی باختی پای من هر چی بردم مال تو !

در زمین عشقی نیست که زمینت نزند ، آسمان را دریاب ...

گر کليد قلبی را نداری قفلش نکن به چشمان کسی نگاه نکن اگر دروغ خواهی گفت به کسی سلام نکن اگر خداحافظی در پيش است دست کسی را نگير اگر رها خواهی کرد به کسی نگو دوستت دارم اگر ديگری در فکرت است.

خیلی سخته بغض داشته باشی اما نخوای کسی بفهمه ...... خیلی سخته عزیز ترین کست ازت بخواد فراموشش کنی.. خیلی سخته سالگرد اشنایی با عشقت رو بدون حضور خودش جشن بگیری ... خیلی سخته که روز تولدت همه بهت تبریک بگن جز اونی که فکر میکنی بخاطرش زنده ای.... خیلی سخته که غرورت رو بخاطر یه نفر بشکنی بعد بفهمی...

برای کسی که نپرسید چه می کنی گفتم من از عشق می سرایم از عشقی که نیست از بهاری که نیافریدندش من خود بهارم پس از که می سرایم از هیچ از فانی از عدم من واژه ام اما جمله کیست من سنگی ام رها شده در تاریکی برای شکار نادیدنی برای دقایقی پیش من برای توام تویی که نیامدی تویی که نیستی من بی روز و شب بی...

هر نیمه شب کلمات تو در پاشویه چشمان من آب تنی می کنند : کاش هنوز هم تابستان شمع دانی های همسایه بود که رنگ به رنگ می شدند از عاشقانه های ساده امان و ما که تمام آسمان را پرستو می پوشیدیم … حالا تو نیستی و کنار بال پروانه ها بهار من روبان سیاه زده است تو نیستی و من همیشه بهاری...

ذهن مي تواند به عقب بازگردد، اما زمان قابل بازگشت نيست.((آنتوني رابينز))

خیلی حرف است وفادار دستانی باشی که......یک بار هم لمسشان نکرده ای

روی زمیـن را ببیـن برگهای زردِ کفـِـ خیابـان سبـز شـده اند از قدمهـایمــان . . . . . . خواب دیـدم با تـو قـدم مـی زنــم . . . من خوابــم را می خواهـم ! حرمت عشق ؛ گرامی تر از آن است که من ؛ سخن از عشق بگویم اما ؛ عشق رازی است میان تو و من ؛ که فقط معنی این راز خدا می داند ...

برای وقتی به انگشتانم می نگرم، یادت میفتم ... چون عزیزانم انگشت شمارند

دنبال کسی میگردم که توی بهار که زنگ بزنم بدون هیچ دلیل بگم: میای بریم زیر این رگبار و هوای خوش قدم بزنیم؟ در جوابم فقط بگه: نیم ساعت دیگه کجا باشم... توی تابستون که زنگ بزنم بدون هیچ دلیل بگم: میای بریم خیابون ولیعصر از ونک تا هر جا شد قدم بزنیم؟ در جوابم فقط بگه: ناهار اونجایی که من میگم...

شکسته شیشه ی قلبم ، کجایی مرحم دردم ، تو را در غربت عشقم غریبانه صدا کردم ، صدا کردم تو را هستی شنیدی و گذر کردی ، مرا آواره و تنها گدای در به در کردی . . . دلم برای کسی تنگ است که طلوع عشق را به قلب من هدیه می دهد ، دلم برای کسی تنگ است که با زیبایی کلامش مرا در عشقش غرق می کند ، دلم برای کسی...

نه بی شرمم نه گستاخ! تنها می خواستم دروغ نباشم! در نگاه تو در عشق يک سوی تو در دوست داشتن بی سوی من...

هر نیمه شب کلمات تو در پاشویه چشمان من آب تنی می کنند : کاش هنوز هم تابستان شمع دانی های همسایه بود که رنگ به رنگ می شدند از عاشقانه های ساده امان و ما که تمام آسمان را پرستو می پوشیدیم … حالا تو نیستی و کنار بال پروانه ها بهار من روبان سیاه زده است تو نیستی و من همیشه بهاری...

برای کسی که نپرسید چه می کنی گفتم من از عشق می سرایم از عشقی که نیست از بهاری که نیافریدندش من خود بهارم پس از که می سرایم از هیچ از فانی از عدم من واژه ام اما جمله کیست من سنگی ام رها شده در تاریکی برای شکار نادیدنی برای دقایقی پیش من برای توام تویی که نیامدی تویی که نیستی من بی روز و شب بی...