نتایح جستجو

در بازگشت های صمیمی ای که داشت میداد بوی جبهه لباس و کتونی اش

دریغم نکن سکه ی خوبیت را /تو امید این دست پر التماسی

تکیه بر اختر شب گرد مکن کاین عیار /تاج کاووس بود کمر کیخسرو

دل بیمار شد از دست رفیقان مددی / تا طبیبش به سر آریم و دوایی بکنیم

نازک آرای تن ساق گلی که به جانش کشتم و به جان دادمش آب ای دریغا به برم میشکند

ماه من پرده برانداخته ای یعنی چه ؟/مست از خانه برون تاخته ای یعنی چه؟

تلخ منشین شراب اگر داری / شور کم کن کباب اگر داری!!!:smile:

هرکس که نه عاشق , آدمی نیست / شایسته بزم محرمی نیست

تا قیامت ماتم فرهاد ناحق کشته را ؟تازه دارد لاله خونین کفن در کوهسار

قصه از حنجره ایست ...که گره خورده به بغض /یک طرف خاطره ها/یک طرف فاصله ها /در همه آوازها /حرف آخر زیباست /آخرین حرف تو چیست که به آن تکیه کنم؟ حرف من دیدن پرواز تو در فرداهاست.

به حرص ار شربتی خوردم مگیر از من که بد کردم بیابان بود و تابستان و آب سرد و استسقا

تو را صبا و مرا آب دیده شد غماز / وگرنه عاشق و معشوق راز دارانند

تا قیامت ماتم فرهاد ناحق کشته را ؟تازه دارد لاله خونین کفن در کوهسار

تا قیامت ماتم فرهاد ناحق کشته را ؟تازه دارد لاله خونین کفن در کوهسار

در نمازم خم ابروی تو با یاد آمد/ حالتی رفت که محراب به فریاد آمد

لب در خاموشی دل در آتش داشت / در سینه اش یک مجمر آتش داشت

ماه من پرده برانداخته ای یعنی چه ؟/مست از خانه برون تاخته ای یعنی چه؟

تو باز از دور می خوانی برایم شعر لالایی بخوان آری بخوان . اما نه این مقدار آهسته

ای خیال سبز خم, خفته در خماری ات شد مسیر سرخ عشق مست رهسپاری ات

دل در طلب خنده ی شیرین تو خون شد / جان در طمع لعل شکر خای تو افتاد