چله شکسته...
آمده ای که بشنوی ، شعر تری چو آبها
روشن و گرم و مهربان، چون دل آفتاب ها
ساده و بی ریا و صاف، مثل همیشه قدیم
مثل همیشه نسیم، مثل همیشه نابها
مثل همیشه غزل، سر به فدات آمده
بی دل و پر شکوه و مرد، در شب خون رکابها
چله شکسته ام ولی تا تو نیاز می کنی
ناز به خامه می نهم، از خطر نقابها
زین...