نتایح جستجو

  1. mani24

    خلوتی با خدا

    داشتم دفترچه های قسط هایم رو ورق میزدم تا آخر عمر بدهکار رحمتت هستم خدای مهربان
  2. mani24

    خلوتی با خدا

    ببینم چشمهای خیست آیا گفته ای دارد؟ به نجوایی صدایم کن بگردان قبله ات را سوی من، اینک وضویی کن بگو ...... جز من کس دیگر نمی فهمد. بدان آغوش من باز است. شروع کن یک قدم تا من تمام گامهای باقیمانده اش با من.
  3. mani24

    خلوتی با خدا

    خدایا! گاهی خیلی حسودی ام می شود به تو! خوش به حالت که خدایی! در دنیای ما آدم ها حالتیست به نام "کم آوردن" تو که خدایی و نمی فهمی! خوش به حالت!
  4. mani24

    گفتگو با خدا(::: مناجات نامه :::)

    خدایا چنان زنده ام بدار که دلی نشکند از زنده بودنم و چنان بمیران که به وجد نیاید کسی از نبودنم (دکتر شریعتی) __________________
  5. mani24

    گفتگو با خدا(::: مناجات نامه :::)

    خدایا این روزها همان روزهای مباداست معجزه کن
  6. mani24

    خلوتی با خدا

    .......... شانس نام دیگر خداست انجا که نمیخواهد امضایش پای داده هایش باشد!
  7. mani24

    هزاران گل برای گل نرگس(برای تعجیل در ظهور صلوات)

    الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
  8. mani24

    هزاران گل برای گل نرگس(برای تعجیل در ظهور صلوات)

    الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
  9. mani24

    کلوپ آبیدلان.

    تصویری در تمرین امروز استقلال برای پایان دادن به تمام شايعه ها . . . جواد نکونام کاپیتان تیم ملی ایران و هافبک استقلال ، امروز در کمپِ ناصر خانِ حجازي حاضر شد . . . وی به محض ورود، خوش وبشی گرم با بازیکنان داشت و در ادامه به سمت سیدمهدی رحمتی رفت و او را به آغوش کشید تا اینچنین به تمامی...
  10. mani24

    قبل از تو ... دنیا فقط دوتا رنگ داشت ... سیاه و سفید ... و من... از دنیای سیاه و سفید خسته...

    قبل از تو ... دنیا فقط دوتا رنگ داشت ... سیاه و سفید ... و من... از دنیای سیاه و سفید خسته بودم ... [IMG]
  11. mani24

    قبل از تو ... دنیا فقط دوتا رنگ داشت ... سیاه و سفید ... و من... از دنیای سیاه و سفید خسته...

    قبل از تو ... دنیا فقط دوتا رنگ داشت ... سیاه و سفید ... و من... از دنیای سیاه و سفید خسته بودم ... [IMG]
  12. mani24

    درد دلی با صاحب الزمان(حضرت مهدی عج)

    کوفیان با ظهور حسین(علیه السلام) و ما با غیبت تو امتحان شدیم کدام سخت تر بود؟ ظهور یا غیبت؟
  13. mani24

    درد دلی با صاحب الزمان(حضرت مهدی عج)

    چه انتظار عجیبی… تو بین منتظران هم. عزیز من چه غریبی عجیب تر که چه آسان ندیدنت شده عادت چه بیخیال نشستیم نه کوشش نه وفایی فقط نشسته و گفتیم: خدا کند که بیایی…
  14. mani24

    درد دلی با صاحب الزمان(حضرت مهدی عج)

    براي ديدن اين عكس با اندازه واقعي اينجا كليك كنيد . اندازه واقعي اين عكس 1280x960 مي باشد یامبر اکرم(ص) : در دولت او مردم آنچنان در رفاه و آسایشی به سر می برند که هرگز نظیر آن دیده نشده است... تو در کدام ثانیه می آیی ، بگو ساعتها را در همان لحظه نگه دارم ، میخواهم سیر تماشایت کنم . ...
  15. mani24

    داستانها و مطالب کوتاه، زیبا، پنداموز و تامل برانگیز

    داستان آموزنده “پادشاه جوان و عارف پیر” روزی عارف پیری با مریدانش از کنار قصر پادشاه گذر میکرد. شاه که در ایوان کاخش مشغول به تماشا بود، او را دید و بسرعت به نگهبانانش دستور داد تا استاد پیر را به قصر آورند. عارف به حضور شاه شرفیاب شد. شاه ضمن تشکر از او خواست که نکته ای آموزنده به شاهزاده...
  16. mani24

    داستانها و مطالب کوتاه، زیبا، پنداموز و تامل برانگیز

    داستان زندگی براساس یک داستان واقعی مرد ، دوباره آمد همانجای قدیمی روی پله های بانک ، توی فرو رفتگی دیواریک جایی شبیه دل خودش ، کارتن را انداخت روی زمین ، دراز کشید ، کفشهایش را گذاشت زیر سرش ، کیسه را کشید روی تنش ، دستهایش را مچاله کرد لای پاهایش ، خیابان ساکت بود ، فکرش...
  17. mani24

    داستانها و مطالب کوتاه، زیبا، پنداموز و تامل برانگیز

    داستان کوتاه,آموزنده وخواندنی"جذابیت انسانی" دختر دانش آموزی صورتی زشت داشت . دندان هایی نامتناسب با گونه هایش ، موهای کم پشت و رنگ چهره ای تیره . روز اولی که به مدرسه جدیدی آمد ، هیچ دختری حاضر نبود کنار او بنشیند . نقطه مقابل او دختر زیبارو و پولداری بود که مورد توجه همه قرار داشت . او در...
  18. mani24

    داستانها و مطالب کوتاه، زیبا، پنداموز و تامل برانگیز

    داستان کوتاه “راز جعبه کفش” زن وشوهری بیش از ۶۰ سال با یکدیگر زندگی مشترک داشتند. آنها همه چیز را به طور مساوی بین خود تقسیم کرده بودند. در مورد همه چیز با هم صحبت می کردند و هیچ چیز را از یکدیگر مخفی نمیکردند مگر یک چیز:یک جعبه کفش در بالای کمد پیرزن بود که از شوهرش خواسته بود هرگز آن را باز...
بالا