نتایح جستجو

[IMG]

نگارم... رد بوسه ام بر لب چون عسل تو منحصر ترین اثری ست که می ماند... نازنین فاطمه جمشیدی [IMG]

نفسم! قصر حریر تنم، جز تو هیچ شاهزاده ای را به رسمیت نمی شناسد جسم... روحم... همه ی هستی ام پیشکش تو.... و این معاشقه ی صادقانه، در مقابل چشمان نیلگون دریایی مطهر، گوارای وجودت دوستت دارم... نازنین فاطمه جمشیدی [IMG]

مهربانم! مرا ببوس... بوسه ها ی تو شرار عشق را در قلبم می پرواند و روزگارم را گلگون می کند... مرا ببوس... نازنین فاطمه جمشیدی [IMG]

عشق من! آغوش تو.... یعنی امنیت...مبرا از هر پلیدی... از هر سوء نیت... یعنی آرامش...یعنی سایه گاهی از جنس نوازش... یعنی میعادگاه یک عاشق... یعنی دشتی مملوء از رز... از شقایق... یعنی عمیق ترین شادی ...یعنی لبخندی ژرف که تو با ترنم وجودت به من هدیه دادی... دوستت دارم..... بی تومیمیرم...

عروسی از بهشت... عروسی از بهشت... با خوردن سیبی از بهشت، به آغوش تو بخشیده شدم... تا خود عاشق شوم و معنای بوسه های پروردگارم را دریابم... مهربانی را در بند بند وجودم به نمایش بگذارم... و کرامت را به چشمانم هدیه دهم.... پس تو را در ازای پر بها ترین آفریده ی هستی (قلب) به دست بیاورم...

[IMG]

سلام الهه ی من... سلام خانم من... مرسی نفسم... اشکالی نداره...نیازی به عدر خواهی نیست... شما لطف داری ... خودت خوبی ... با وقاری... دوست داشتنی و مهربونی... من هم همتای خودت می بینی... دوستت دارم... [IMG]

[IMG]

سلام... فدای نازنین دوست داشتنی ام بشم.... دوستت دارم... به نگارم سلام برسون [IMG]

شاهزاده ی من... میعاد گاه من آغوش مقدس توست که انزوا را از سکه می اندازد عشق را با بوسه ای ناب به من می بخشد.... و اعتبار هستی ام می شود... نازنین فاطمه جمشیدی [IMG]

همسفرم مرا ببوس بوسه ی تو شرار عشق را در قلبم می پروراند و چهره ام را گلگون می کند... نازنین فاطمه جمشیدی [IMG]

شاهزاده ی من ... قصر حریر تنم ، جز تو هیچ شاهزاده ای را به رسمیت نمی شناسد.... جسمم... روحم ...همه ی هستی ام پیشکش نو... و این معاشقه ی صادقانه در مقابل دیدگان مقدس عشق،گوارای وجودت... نازنین فاطمه جمشیدی [IMG]

[IMG]

[IMG] این منم... بانوی شب های تار و بی ستاره! وارث باران های بی اجازه... مالک نفس های طولانی... که در جاده ی ذهن، با خاطراتت نلاقی دارم هر شام, عطر حضورت در سرم می پیچد... انگشنانم شعر می نوازد... بوی گریه هایم کاغذ را آتش می زند ... و نگاهم ناباورانه درجای خالی ات می میرد... نازنین...

[IMG]

[IMG]