نتایح جستجو

  1. eksir

    خودتو با یه شعر وصف کن...!

    دانه های باران به شیشه ها ترانه دارد در اجاق من آتشی به چشمان من زبانه دارد
  2. eksir

    غزل و قصیده

    چنان در قید مهرت پای بندم که گویی آهوی سر در کمندم گهی بر درد بی درمان بگریم گهي بر حال بـي سامان بخنـدم نه مجنونم که دل بردارم از دوست مده گر عاقلی بیهوده پندم گر آوازم دهی من خفته در گور برآساید روان دردمندم سری دارم فدای خاک پایت گر آسایش رسانی ور گزندم وگر در رنج سعدی راحت توست من این...
  3. eksir

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    گفتمش بي تو چه مي بايد كرد ؟ عكس ِ رخساره ي ماهش را داد گفتمش همدم ِ شبهايم كو ؟ تاري از زلف ِ سياهش را داد وقت ِ رفتن همه را مي بوسيد به من از دور نگاهش را داد يادگاري به همه داد و به من انتظار ِ سر ِ راهش را داد
  4. eksir

    رباعی و دو بیتی

    دلا خوبان دل خونین پسندند دلا خون شو که خوبان این پسندند متاع کفر و دین بی‌مشتری نیست گروهی آن گروهی این پسندند
  5. eksir

    چطور ؟؟؟؟؟

    چطور ؟؟؟؟؟
  6. eksir

    بانو شعر خاصي مد نظر نيست در مجموع گفتم ولي بيشتر در توصيف كردن خود با يك بيت شعر بيشتر مشهود...

    بانو شعر خاصي مد نظر نيست در مجموع گفتم ولي بيشتر در توصيف كردن خود با يك بيت شعر بيشتر مشهود ميباشد البته بيشتر نوع احساسي كه شخص بيان ميكنه كه ميتونه خاكي نباشه از نوع خاصي باشه ..... اي ناي خوش نوا ي كه دلدار و دل خوشي دم مي دهي تو گرم و دم سرد ميكشي [IMG]
  7. eksir

    [IMG]

    [IMG]
  8. eksir

    [IMG]

    [IMG]
  9. eksir

    شرمنده ميفرمائيد.....بانوشعرهايي كه بيان ميكنيديك مقدار ماورايست حال و هواي خاصي داره درسته؟؟ يا...

    شرمنده ميفرمائيد.....بانوشعرهايي كه بيان ميكنيديك مقدار ماورايست حال و هواي خاصي داره درسته؟؟ يا اينكه استنباط من اينگونه است(و صدالبته زيبا)
  10. eksir

    [IMG]

    [IMG]
  11. eksir

    [IMG]

    [IMG]
  12. eksir

    [IMG]

    [IMG]
  13. eksir

    [IMG]

    [IMG]
  14. eksir

    [IMG]

    [IMG]
  15. eksir

    به نفر قبلیتون یه شعر هدیه بدین

    جرمي ندارم بيش از اين کز جان وفادارم ترا ور قصد آزارم کني هرگز نيازارم ترا زين جور بر جانم کنون، دست از جفا شستي به خون جانا چه خواهد شد فزون، آخر ز آزارم ترا رخ گر به خون شويم همي، آب از جگر جويم همي در حال خود گويم همي، يادي بود کارم ترا
  16. eksir

    :gol:با سلام و عرض ادب....بانو منور فرموديد

    :gol:با سلام و عرض ادب....بانو منور فرموديد
  17. eksir

    خودتو با یه شعر وصف کن...!

    بوی گلی آستینم را تا می‌زند وقتی به خیال تو آرزو می‌کنم
  18. eksir

    خودتو با یه شعر وصف کن...!

    دو بركه‌ي اشك است سينه‌ام و پرندگاني كه به صورت من آب مي‌فشانند از پاهايت كه سرد مي‌شوند خبري ندارند.
  19. eksir

    شعر نو

    هیچ کس گمان نداشت این کیمیای عشق را ببین کیمیای نور را که خاک خسته را صبح و سبزه می کند کیمیا و سحر صبح را نگاه کن جای بذر مرگ و برگ خوانی خزان کیمیای عشق و صبح و سبزه آفریده است خنده های کودکان و باغ مدرسه کیمیای عشق سرخ را ببین! هیچ کس گمان نداشت این
  20. eksir

    خودتو با یه شعر وصف کن...!

    آیینه ای شدم آیینه ای برای صدا ها فریاد آذرخش و گل سرخ و شیهه ی شهابی تندر در من به رنگ همهمه جاری است
بالا