شاهزاده ی من .........
می دانی که چقدر دوستت دارم .........
می دانی که همه ی باورم توئی .....
میدانی که نفسهایم توئی .......
هیچگاه دوری از تو را تاب نیاورم ......
دوستت دارم
[IMG]
زندگی من .........
ایا مرا نیافته ای در کوچه های باران زده ی عشق .......
فاصله ها ی میان ما .........تلاطم قاصدک های عشق است .....
کوچه های باران خورده در انتظار قدم های دلدادگان هستند ......
ای دوست .....
این فاصله ها .......نمیتوانند قد علم کنند و دلها را از هم دور کنند ........
[IMG]
لحظه های دلتنگی ام ...
من .....خاطره به خاطره .....مرور میکنم اوای درونم را ...
سکوت میکنم ...عاشقانه هایم را ...
سکوت میکنم نگاهم را ...
وتنها ورق های دفترم را با سکوت دلم ......نگاهم ....احساسم .....مینویسم.......
[IMG]
دوست دارم نشستن در ساحل دریا را ....
لحظه هایی که حرف سکوت کرده ای را دردلم دارم
دریا را راز دارم میدانم
هر نسیمی از دریا .....بوسه هایی دارد از جنس نوازش ....
و اغوشی که در برمیگیرد اغوش ظریف مرا ....
صدای دریا زمزمه هایی را از عشقش به ساحل .....برایم بازو میکند که او نیز بی تاب است ...
باران نوازشم کن .........
مرا بنگر که برای دیدارت کوچ کرده ام به دشت ها ........
مرا نوازش کن ........
من ارامم ......
مرا با بوسه هایت عاشقانه خواب کن......
من از جنس توام ......من ازجنس دلهای باران دیده ام ...
منم ........اواره ی همان دشتی که خواب دیده است مرا ....
منم ....اهنگ ترنم عشق...
خیابانهای خیس شده از نگاه باران ....
عاشقان را میطلبند ....
برای لحظه ای عاشقی کردن ...
برای دل دادن ...
برای سکوت ...
برای فریاد ..
برای قرار های عاشقی ...
برای بوسه های ناب عاشقانه ...
برای اغوشهای حسرت خورده ی یار ...
چه زیباست عاشقی کردن ...در اغوش باران ...
[IMG]