نتایح جستجو

الهی.چه بچه بامزه ای

دلم واسه اون روزا تنگ شده

وای چه گلهای نازی.چه خلاقیت جالبی.

وای خدای من چه شانسی آورد که افتاد توی آب.بدل کار بود؟

سلام . مرسی بابت همه کمکهات،تو پایان نامه، زندگی.

سلام مهندس .خوبی؟ پیدا نیستی.دیگه نمیای باشگاه؟ :gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol: :gol:

جالب بود،مرسی

خدای من گناه دارن.بچگی نمیکنند.:crying2:

خیلی جالب بود،مرسی.

چه شخصیت عجیبی!!!!!!!!!!!! پیشکسوت؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ توی چی پیشکسوتی؟ واقعا که! در حد خودت رفتار کردی، دیگه........ رفتار و لحن کلام آدمی نشونه شخصیت درونشه.نه آواتارش................

از کی تا حالا مهندسهای مکانیک تشریح و آناتومی میخونن؟ چند واحد آناتومی پاس کردی که اینطور تشریح میکنی؟ها؟:smile:

سلام استارتر محترم.مشکلی که توی این تاپیک مطرح کرده بودی ، برطرف شد؟ هر چند مشکلی نیست.

خوب حالا ! چرا اینقدر شلوغش میکنید؟! شاید تنها مشکلش بی سلیقگیش باشه،شایدم خواسته جلب توجه کنه. جنایت نکرده!!!!!!!!!!!!:w19:

وای خدایا یادش بخیر............................... دیگه هیچوقت تکرار نمیشه...............

حتما اون محققین و دانشمندان خودشون کچل بودند:smile:

مگر اینکه خودتون بگید.:smile:

چند تا عکس پیدا کردی،معلوم نیست چند سال واسش وقت گذاشتی،که بگی رانندگی خانوما بده،خوب نیست. ولی ما واسه اثبات این ادعا که رانندگی آقایون افتضاحه(بعضی هاااااااااااااا)،مخصوصا وقتی عصبانی اند،نیاز به این همه صغری کبری چیدن نداریم . کاربران محترم برای دیدن رانندگی افتضاح آقایون،بی زحمت یه تک پا...

بازم ممنوم . منم تو بچگیم خیلی تنها بودم.خودمم قوه تخیل بالایی دارمو کتابای بزرگتر از سنم رو خوندم.خوبیش اینه که میدونم منشا کجاستو چند وقتیه میخوام باهاش بجنگم.گاهی به خودم میگم بترس اما حق نداری جابزنی. حرکت کن . ادامه بده.بجنگ.و اینکار گاهی موفقیت آمیزه اما انرژی خیلی زیادی ازم میگیره.خصوصا...

مرسی.امتحانشون میکنم.امیدوارم کمکم کنه.واقعا ممنون. حتما میدونید گاهی ترس اونقدر بهت غلبه میکنه که احساس میکنی فلج شدی و توان انجام کاری رو نداری.

سلام من مشکلی دارم که مدتیه تصمیم گرفتم برطرفش کنم.لطفا کمک کنید. چطور میشه ترس رو کنار زد؟چطور میشه شجاع بود؟از چیزایی مثل روح، از ما بهترون... وزلزله ،تاریکی در حد مرگ میترسم.شاید واسه اینه که تو بچگی ،دوستای بیخودی داشتم که با خالی بندی هاشون بقیه رو میترسوندند،یا اینکه اکثرا تو خونه تنها...