نتایح جستجو

  1. عطار

    مشاعرۀ سنّتی

    تا عاشقان به بوی نسیمش دهند جان بگشود نافه‌ای و در آرزو ببست
  2. عطار

    بریم بووووووووووووق! شبت ناز و فاتحانه خوب بخوابی

    بریم بووووووووووووق! شبت ناز و فاتحانه خوب بخوابی
  3. عطار

    مشاعره با اشعار فروغ فرخ زاد

    ديدگان تو در قاب اندوه سرد و خاموش خفته بودند زودتر از تو ناگفته ها را با زبان نگه گفته بودند از من و هرچه در من نهان بود مي رميدي مي رهيدي يادم آمد كه روزي در اين راه ناشكيبا مرا در پي خويش ميكشيدي ميكشيدي آخرين بار آخرين بار آخرين لحظه تلخ ديدار سر به سر پوچ ديدم جهان را باد ناليد و من گوش...
  4. عطار

    2-0 به نفع تو!! نخند میگم!

    2-0 به نفع تو!! نخند میگم!
  5. عطار

    آخه نه کدوم شاعر خلی میاد با سوت شعر میگه؟ اونم میزاره اول شعرش!!

    آخه نه کدوم شاعر خلی میاد با سوت شعر میگه؟ اونم میزاره اول شعرش!!
  6. عطار

    مشاعره با شعر سعدی

    توبه را تلخ می‌کند در حلق یار شیرین زبان شورانگیز
  7. عطار

    ایشالا چیز خوبی بود، معنی بد نداشت :دی

    ایشالا چیز خوبی بود، معنی بد نداشت :دی
  8. عطار

    فتنه‌ام بر زلف و بالای تو ای بدر منیر قامتست آن یا قیامت عنبرست آن یا عبیر

    فتنه‌ام بر زلف و بالای تو ای بدر منیر قامتست آن یا قیامت عنبرست آن یا عبیر
  9. عطار

    قربونت برم من خنگول جونم ...

    قربونت برم من خنگول جونم ...
  10. عطار

    مشاعره با شعر سعدی

    دوش در خوابم در آغوش آمدی وین نپندارم که بینم جز به خواب آری و بدین سان بود که این دو اخراج گشتند ...
  11. عطار

    مشاعرۀ سنّتی

    یاد باد آن که صبوحی زده در مجلس انس جز من و یار نبودیم و خدا با ما بود
  12. عطار

    ببخشیداااا ولی خعلی کصافت تشریف داری کصافت!

    ببخشیداااا ولی خعلی کصافت تشریف داری کصافت!
  13. عطار

    مشاعره با اشعار فروغ فرخ زاد

    دل گمراه من چه خواهد کرد با بهاری که می رسد از راه؟ ِیا نیازی که رنگ می گیرد در تن شاخه های خشک و سیاه دل گمراه من چه خواهد کرد؟ با نسیمی که می تراود از آن بوی عشق کبوتر وحشی نفس عطرهای سرگردان
  14. عطار

    سپیده همینه؟ ما دوتا داداشیم،شبا با هم میخوابیم،هرجا میریم ...

    سپیده همینه؟ ما دوتا داداشیم،شبا با هم میخوابیم،هرجا میریم ...
  15. عطار

    مشاعرۀ سنّتی

    تو را سماع نباشد که سوز عشق نبود گمان مبر که برآید ز خام هرگز دود
  16. عطار

    مشاعره با شعر سعدی

    یار من اوباش و قلاشست و رند بر من او خود پارسایی می‌کند زبان حاله ها :دی
  17. عطار

    شرمنده تشکراتم رفیخ ...

    شرمنده تشکراتم رفیخ ...
  18. عطار

    مشاعرۀ سنّتی

    یاد باد آن که خرابات نشین بودم و مست وآنچه در مسجدم امروز کم است آن جا بود
  19. عطار

    مشاعره با اشعار فروغ فرخ زاد

    من آن شمعم که با سوز دل خویش فروزان می کنم ویرانه ای را اگر خواهم که خاموشی گزینم پریشان می کنم کاشانه ای را
  20. عطار

    مشاعره با شعر سعدی

    یاد تو می‌رفت و ما عاشق و بی‌دل بدیم پرده برانداختی کار به اتمام رفت
بالا